شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ اعتراف ميکنم يه بار که خونمون مهمون اومده بود (منم بچه بودم) رفتم آشپزخونه به مامانم گفتم ميوه ميخوام ؛ مامانم گفت : بزار مهمونا برن بعد … من اومدم به مهمونا گفتم کي ميريد تا مامانم بهم ميوه بده ؟ بعد مامانم گفت : صبر کن مهمونا برن نشونت ميدم ؛ منم دوباره رفتم گفتم : تورو خدا نريد بعد از رفتن شما مامانم ميخواد منو بزنه !
قندون
92/4/12
هههههههههههههه
مهران حداد
رتبه 0
0 برگزیده
1856 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top