وب سایت شخصی مهران حداد__M.Haddad personal website سکوت کن برای تفکر......نگاه کن برای عبرت
| ||
بیمه، صنعتی که فرهنگ ندارد بررسیهای میدانی و آماری نشان میدهد که یکی از اصلیترین عوامل عدم توسعه صنعت بیمه در کشور، کافی نبودن آگاهی مردم در مورد خدمات بیمه است. از آنجا که خدمات بیمه عینی نیست و آشنا سازی مردم با این خدمات نیازمند ارائه اطلاعات تفصیلی است، فعالیتهای تبلیغات حرفهای شرکتهای بیمه برای گسترش آگاهی مردم کافی به نظر نمیرسد.گسترش فرهنگ و یا همان فرهنگسازی بیمه مطلبی است که سالهای سال در مورد آن بحث شده و تمام دستاندرکاران و مسوولان ذیصلاح بر آن تاکید دارند اما تاکنون کار جدی در جهت ارتقای فرهنگ بیمه انجام نشده است و کماکان مسوولان بیمهای کشورمان از نبود فرهنگ بیمهای در کشور گلایه دارند و آن را دلیل اصلی پایین بودن ضریب نفوذ بیمه میدانند. بر روی ادامه مطلب کلیک کنید....... اما به راستی مسوولیت گسترش فرهنگ بیمه با چه نهادی است؟ گروهی در پاسخ به این پرسش، خود شرکتهای بیمه را مسوول فرهنگسازی میدانند و این جمله را که بیمه فروختنی است نه خریدنی را هم به عنوان دلیل موجه کنار آن میگذارند. گروهی هم بیمه مرکزی را به عنوان متولی صنعت بیمه در کشور مسوول این امر میدانند و معتقدند بیمه مرکزی باید در امر فرهنگسازی بیمه پیشقدم باشد. اما خود شرکتهای بیمه معتقدند در کنار صنعت بیمه وزارتخانههای علوم، آموزش و پرورش و ارشاد اسلامی نیز وظیفه دارند در امر گسترش فرهنگ بیمه نقش بسزایی ایفا کنند. *علت بی اقبالی صنعت بیمه در ایران صنعت بیمه از قدمت طولانی برخوردار است و حدود 74 سال سابقه دارد و در سال 50 بیمه مرکزی از دل بیمه های مختلف بیرون آمد. بیمه توانایی پوشش ریسک را برای سرمایه گذاران و آحاد اجتماعی جامعه دارد ولی چگونگی و ایجاد بستر لازم برای جاری و ساری کردن بیمه و نحوه برخورد فعالان اقتصادی با این صنعت نیز مهم است. با توجه به نقشی که اقتصاد دولتی در ایران دارد این امر باعث شده است که منبع نامتناهی بودجه دولتی عاملی برای کاهش ریسک در واحدهای مختلف اقتصادی باشد و چون قسمت اعظمی از اقتصاد ما اقتصاد دولتی است به تبع آن خیلی از بخش های خصوصی جامعه سعی می کنند برای کاهش ریسک خود، خود را به اقتصاد دولتی وصل کنند تا مجهز به بیمه شوند. به نظر می رسد بخش عمده ای از کمرنگ بودن بیمه در اقتصاد ایران مربوط به اقتصاد دولتی می شود. معضل دوم صنعت بیمه، بحث بیمه های زندگی است. در ایران بیمه های زندگی حدود 5/6 درصد از سطح بیمه ها را به خود اختصاص داده ولی در دنیا 58 درصد. یعنی اساساً صنعت بیمه از یک طرف مردم و اشخاص را پوشش می دهد و از طرف دیگر واحد اقتصادی را ، بنابراین به صنعت بیمه این اجازه داده شده که بر اثر تحولات اقتصادی چنانچه آینده افراد به خطر افتد یا پیش بینی شود که خطری آنها را تهدید می کند با بیمه کردن افراد آنها را از آسیب های احتمالی محافظت کند. بیمه عمر و بیمه پس انداز کلیدی ترین بیمه های زندگی هستند که صنعت بیمه ایران خیلی می تواند برای آن برنامه داشته باشد که متأسفانه در این ارتباط خیلی ضعیف هستیم.مثلاً تورم یکی از عوامل بازدارنده در گسترش بیمه است. چرا که از یک سو تورم هزینه بیمه گری را بالا می برد و از سوی دیگر افزایش نرخ بیمه باعث کم اقبالی آن می شود و عملاً تورم موجب می شود که صنعت بیمه به حاشیه برود. *فرهنگ سازی بیمه به عهده کیست دو نظریه در خصوص فرهنگ سازی بیمه مطرح می شود گروهی معتقدند فرهنگ سازی بیمه به عهده بیمه گران است چرا که بسیاری معتقدند که بیمه فروختنی است نه خریدنی و گروهی اعتقاد دارند بخش های دیگر از جمله آموزش و پرورش ، دانشگاه ها و رسانه ها نیز در این فرهنگ سازی وظیفه دارند .در این خصوص محمدرضا عباسی مدیرعامل بیمه معلم می گوید: پیشرفت و توسعه بیمه با توسعه اقتصادی کشور ها متقارن است . بهبود وضعیت اقتصادی و سطح استاندارد های زندگی موجب پیشرفت و توسعه بیمه خواهد شد ، به طور متقابل پیشرفت اشاعه بیمه نیز در بهبود وضع معیشت افراد و توسعه اقتصادی کشور ها موثر خواهد بود . وی ادامه می دهد: در دنیای امروز بیمه یه چنان جایگاهی رسیده است که می تواند با ایجاد اطمینان در مجموعه فعالیت های اقتصادی کشور ها نقش کلیدی را در تئسعه اجتماعی و اقتصادی آنان ایفا کند .مطالعه های مختلف نیز نشان دهنده آن است که بین ضریب نفوذ بیمه و درآمد سرانه کشور ها رابطه مستقیمی برقرار است .بنابراین می توان گفت که توسعه و بیمه ،لازم و ملزوم یکدیگر هستند . مدیرعامل بیمه معلم معتقد است: با توجه به نقش و جایگاه شرکت ها و مووسسات بیمه در کشور های توسعه یافته و تنوع وگستردگی خدمات بیمه ای ،اطلاع رسانی مناسب و مستمر در جهت افزایش آگاهی و شناخت مردم از این خدمات و گسترش فرهنگ بیمه در میان اقشار و طبقات مختلف جامعه نه تنها توسط بیمه گران بلکه با همیاری سایر نهاد های فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی می تواند روند توسعه کشور را شتاب بیشتری بدهد.بدیهی است که استراتژی اصلی شرکت های بیمه در موضوع توسعه فرهنگ بیمه ، ارائه خدمات بهتر و ارزان تر است زیرا یکی از بهترین روشها برای توسعه فرهنگ بیمه و تبلیغ آن ، مشتری مداری و خدمات رسانی و گسترش کمی و کیفی ارائه خدمات بیمه ای است . وی در پاسخ به این پرسش که با توجه به اینکه بسیاری از کشورهای جهان مقوله تجارت جهانی را جدی گرفته اند و همسو با آن حرکت می کنند، نقش صنعت بیمه را در بخش صادرات و تولید چگونه ارزیابی می کنید و جایگاه این صنعت در بخش صادرات و تولید کجاست؟ می گوید: گسترش شبکه های بیمه و توسعه و تعمیم آن به بخش های مختلف از جمله صادرات و تولید نقشی حیاتی در اقتصاد و صنایع کشورها ایفا می نماید. با توجه به اهمیت صادرات در اقتصاد کشورها و با توجه به اینکه صادرات کالا و خدمات را خطرهای گوناگون سیاسی ، اقتصادی و تجاری تهدید می کند. مسلما مهمترین اقدام در این زمینه دستیابی به روش هایی در جهت کاهش تهدید ها می باشد . عباسی معتقد است: مهمترین روش پیشنهادی ممکن در این زمینه بیمه است. کالاهای صادراتی از لحظه ای که برای صدور به خارج از کشور آماده می شوند در معرض خطرهای وسیع و گوناگونی قرار می گیرند و اذا پوشش بیمه ای مناسب می تواند ضایعات مالی و اقتصادی را خنثی کند و یا به حداقل کاهش دهد. تجارب بین المللی بدون استفاده از خدمات بیمه گران در جهت حفظ سرمایه و دارایی ها امکان پذیر نمی باشد، زیرا حجم روزانه دادو ستد بین المللی متجاوز از میلیاردها دلار است که پوشش بیمه ای مناسب از قبیل بیمه حمل و بیمه اعتبار صادرات کالا یکی از حلقه های این زنجیر است ، با توجه به اینکه صادر کننده کالا و خدمات قصد فروش کالا در خارج از قلمرو جغرافیایی کشور خود را دارند لذا خطرهای سیاسی و اقتصادی کشور خریدار، وضعیت مالی خریدار و ده ها عامل دیگر باید مورد شناسایی قرار گیرد تا کالا در زمان مقرر و مناسب تحویل خریدار گردد به اعتقاد وی تجربه نشان میدهد که این بیمه های صادراتی سهم مهمی در حل مشکلات صادر کنندگان داشته اند و گام مهمی در راستای نزدیک شدن شرایط تجاری و اقتصادی کشور به شرایط جهانی به شمار می آیند. دکتر سید محمد عباس زادگان مدیر عامل بیمه نوین در پاسخ به دو پرسش مذکور معتقد است:توسعه فرهنگ بیمه یک مسئولیت دسته جمعی است که شرکت های بیمه،بیمه مرکزی و سازمان های علمی و آموزشی رسانه ها بویژه رسانه ملی (صدا و سیما) باید در آن نقش فعال بپذیرند. همچنین اسدی مدیرعامل بیمه توسعه در خصوص مقوله فرهنگ سازی در این صنعت تاکید دارد که آمارهای منتشره باید موجب گسترش پوشش بیمه سرمایههای ملی و اقدام در جهت ارتقای فرهنگ بیمه در کشور شود. اسدی با بیان اینکه شرکتهای بیمه خطر خریداری کرده و امنیتفروشی میکنند، گفته: اکثریت جامعه از مزایای بیمه و خدمات آن مطلع نیستند و این وظیفه بیمهگران است که آنها را از خطراتی که تهدیدشان میکند مطلع سازند. اسدی خاطر نشان می کند: یک بیمهنامه عمر و سرمایهگذاری در بسیاری موارد میتواند زندگی بیمهگذار و خانوادهاش را در شرایط سخت متحول کند و عدم استقبال از این بیمهنامه تنها به خاطر عدم شناخت افراد از مزایای آن است. مدیرعامل بیمه توسعه با اشاره به اینکه ضریب نفوذ بیمه در کشور طی سالیان گذشته همواره حدود 3/1درصد است، می گوید: این اتفاق حکایت از عدم توسعهیافتگی صنعت بیمه و تقسیم پرتفوی آماده میان 19 شرکت فعال در کشور دارد. به گفته او تقسیم پرتفوی نشانه نوآوری و شکوفایی نیست و شرکتهای بیمه باید به دنبال توسعه بازار و استفاده از ظرفیتهای بالقوه باشند. بهمن کبیری پرویزی عضو موسسه چارتر لندن نیز در مورد پرسش مطرح شده به خبرنگار ما می گوید: هر گاه صحبت از ایجاد تغییری فراگیر در جامعه مطرح می شود، باید کلیت جامعه درگیر ایجاد تغییر شود، زیرا جامعه متشکل از نهادهای رسمی و غیر رسمی متعددی است که هر کدام هدف تعیین شده ای دارد. یک نهاد اجتماعی به تنهائی نمی تواند تحول را به سرانجام برساند. برای به سرانجام رسیدن تحول حرکت دسته جمعی جامعه ضروری است. حتی بدبینی ها و انتقادها نسبت به تحول مورد نظر بخشی ضروری از تحول است. وی ادامه می دهد: هر گاه انتقاد های مستند و علمی وجود نداشته باشند، ضعف ها معلوم و مشخص نمی شوند. بحث بر سر عمدی بودن نقاط ضعف و اشکالات نیست، بلکه بحث بر سر این است که با مطرح کردن نقطه ضعف ها و اشکالات، راه حل و تدبیری برای آن اندیشیده شود. عضو موسسه چارتر لندن معتقد است: بحث فرهنگ سازی نیز علی الاصول نباید از این قاعده مستثنی باشد. نخست آن که فرهنگ سازی را باید از دو بعد فرهنگ تولید و فرهنگ مصرف نگریست. اساساً فرهنگ تولید نیازمند فرهنگ مصرف است. وقتی محصولی را تولید و یا وارد می کنیم که مردم طرز مصرف آن را نمی دانند، چطور انتظار داریم آن را مصرف کنند. پرویزی ادامه می دهد: با نگاهی گذرا به وضعیت موجود شرکت های بیمه به راستی باید از خود بپرسیم ویترین شرکت های بیمه کجاست؟ زمانی که نام داروخانه را می شنویم به خوبی می دانیم در داروخانه چه یافت می شود. حتی نیازی به این نداریم که داروساز باشیم و یا طریقه ساخت دارو را بدانیم. زمانی که نام سوپرمارکت را می شنویم به راحتی می توانیم تجسم کنیم در سوپرمارکت چه یافت می شود. اما به راستی آیا همه مردم می دانند وقتی وارد نمایندگی بیمه می شوند چه می توانند بخرند؟ شاید بارها و بارها به نمایندگی بیمه مراجعه بکنند و با همه محصولات بیمه ای آشنا نشوند. بسیاری از مردم فقط بیمه شخص ثالث و بدنه را می شناسند. این واقعیت ضعف مردم نیست. شاید حتی ضعف شرکت های بیمه هم نباشد. این کارشناس صنعت بیمه می گوید: ما با پدیده ای روبرو هستیم که باید به دنبال راه چاره برای آن باشیم. این پرسش همیشه در ذهن من مطرح بوده است که عمر بانک و بیمه به شیوه نوین آن در ایران تقریباً برابر است، اما به راستی چرا مردم به راحتی در بانک سپرده گذاری می کنند اما نسبت به بیمه آگاهی کمی دارند. این خود صنعت است که باید نخست خود را بشناسد و سپس خود را به مردم بشناساند. طراحی یک وب سایت خوب برای یک شرکت بیمه ضروری است ولی کافی نیست.وب سایت خوب فقط پاسخگوی کاربران اینترنت است. راه کارهای زیاد دیگری نیز وجود دارد که محصول خود را معرفی کنیم و در این راه هر کدام از نهاد های اجتماع باید کارکرد خود را داشته باشد. در غیر این صورت فروش بیمه فقط بر حسب آزمون و خطا خواهد بود که بسیار هزینه¬بر است. این دیده بان صنعت بیمه خاطر نشان می کند که در حوزه فرهنگ سازی در صنعت بیمه طبیعی است که نخستین نهاد بیمه مرکزی جمهوری اسلامی ایران است، اما باید بیمه مرکزی جمهوری اسلامی ایران را و در کل صنعت بیمه را به عنوان یک کلیت نیز نگاه کرد. وی ادامه می دهد: بیمه مرکزی ایران به عنوان حلقه اتصال صنعت بیمه با دولت می تواند نقشی کلیدی و محوری ایفاء کند. برای مثال تا چند سال پیش نمایشگاه تخصصی بازارهای مالی در محل نمایشگاه بین المللی برگزار می شد که متأسفانه دیگر شاهد برگزاری این نمایشگاه نیستیم. اینک با حضور شرکت های جدید و ارائه محصولات جدید ضرورت برگزاری این نمایشگاه به شدت احساس می شود. برگزاری چنین نمایشگاهی امکان روبرو شدن مردم را با شرکت های بیمه فراهم می کند و چون به طور معمول پوشش رسانه ای دارد، پوشش رسانه ای به عنوان ابزاری برای بازاریابی ثانویه عمل می کند. پرویزی معتقد است: به عنوان راهکاری دیگر، برگزاری تورهای بازرگانی از شرکت های بیمه و برای شرکت های بیمه، برگزاری جشنواره وبلاگ های تخصصی صنعت بیمه، حمایت از داستان ها، فیلم نامه ها و نمایشنامه هائی در حوزه بیمه از جمله راهکارهای پیشنهادی دیگر است که بیمه مرکزی ایران می تواند با استفاده از این روش ها به گسترش فرهنگ بیمه کمک کند. در سالیان گذشته من امکان حضور در نمایشگاه را به عنوان مترجم و راهنمای بازرگانان خارجی را داشتم. به خوبی با ساز و کار برگزاری تورهای بازرگانی آشنا هستم. تورهای بازرگانی در ایران شناخته نشده اند. به گفته وی زمانی که نام تور بازرگانی مطرح می شود همه مردم به یاد سفرهای تفریحی می افتند. اما به راستی چرا نباید عده ای از بازرگانان دعوت شوند و از یک شرکت و یا یک کارخانه بازدید کنند. اینجا است که یک راهنمای تور بازرگانی می تواند نقش خود را به خوبی ایفا کند. به نظر این کارشناس صنعت بیمه، بعضی شرکت های بیمه نه تنها باید امکان بازدید دانشجویان، بازرگانان و مردم را از شرکت خود در قالب تور بازرگانی فراهم کنند، بلکه باید کارشناسان خود را نیز در قالب تور بازرگانی به بازدید کارخانه جات و مناطق مختلف ببرند. به عنوان مثالی دیگر جشنواره های وبلاگ نویسی از جمله پیشنهادات دیگر است. کارشناسان صنعت اظهار می دارند وقتی جشنواره وبلاگ های عاشورائی در ایران برگزار می شود چرا نباید جشنواره وبلاگ های بیمه ای در ایران برگزار شود؟ در فرهنگ این سرزمین چه واقعه ای از حماسه بزرگ عاشورا مهمتر وجود دارد؟ با این ترتیب چرا باید وبلاگ های حوزه صنعت بیمه تا این حد مظلوم واقع شوند که تک تک از میدان به در روند؟ زمانی که جشنواره وبلاگ های بانکی برگزار می شود، چرا نباید جشنواره وبلاگ های بیمه ای داشته باشیم؟ متأسفانه در حوزه بیمه هیچ گاه وبلاگ ها به رسمیت شناخته نشدند در حالی که بانک توسعه صادرات ایران علاوه بر وب سایت و انجام امور بانکی به صورت اینترنتی یک وبلاگ نیز در کنار وب سایت دارد و حتی پیوند آن را در وب سایت خود قرار داده است. وی با اشاره به چند راهکار برای توسعه کیفی این صنعت اشاره کرد و گفت: حمایت از داستان، فیلم نامه و نمایشنامه در حوزه بیمه از دیگر راهکارهائی است که بیمه مرکزی ایران می تواند به گسترش فرهنگ سازی در صنعت بیمه و گسترش فروش کمک کند. برای مثال وقتی مردم داستانی را بخوانند که در طی داستان یکی از شخصیت های داستان در طی یک سانحه نخست با مشکل روبرو می شود و سپس مشکل او توسط بیمه حل می شود طبیعتاً داستان اثر و کارکرد خود را داشته است. کافی است فرآیند رسیدگی به پرونده خسارت به صورت داستان وار و فارق از پیچیدگی های لفظی روایت شود. در این صورت فرهنگ مصرف بیمه یا به عبارت دیگر فرهنگ خسارت گرفتن ایجاد می شود. در این صورت فروش نیز بالا می رود. پرویزی با اظهار تاسف افزود: تا کنون هیچ ناشری در این حوزه کار نکرده است و از فروش این دست کتاب ها مطمئن نیست. اینجا است که کار در این حوزه نیاز به حمایت بیمه مرکزی جمهوری اسلامی ایران دارد. زمانی که برای بیمه سرودی می سرائیم، چرا نباید داستان سرائی بکنیم؟ چرا از داستان های کوتاه و بلند، نمایشنامه و فیلم نامه در حوزه بیمه حمایت نکنیم. اگر بحث داستان های کوتاه خود را در حوزه بیمه بکنم، شاید ایجاد شبهه کند. اما می خواهم از یک نمایشنامه نویس نام ببرم که سالهاست از صنعت بیمه دور شده است. رضا شیرمرز دانش آموخته مؤسسه اموزش عالی بیمه اکو در رشته بیمه سالهاست که از صنعت بیمه دور شده است و به نمایشنامه نویسی پرداخته است. در سال 1386 او در جشنواره تئاتر فجر برنده جایزه شد. وجود جنین افرادی در صنعت می تواند کاملاً مفید باشد. ظاهر امر نشان می دهد که نمایشنامه نویسی با بیمه ارتباطی ندارد. اما به راستی چه وسیله ای بهتر از این وجود دارد که صنعت بیمه پیام خود را به گوش مردم برساند؟ در پایان باید خاطر نشان کرد که بیشتر مردم بیمه را فقط در بیمههای درمانی و شخص ثالث یا بیمه تأمین اجتماعی خلاصه می کنند و همچنان نقش این مهم در جامعه ناشناخته است. و باید فراموش نشود که بیمه یکی از مهمترین ارکان توسعه اقتصادی کشورها است و در کشورهایی که تنوع و ریسک آنها زیاد است بیمه به عنوان ابزاری مناسب برای مدیریت ریسک بنگاهها و فعالان اقتصادی شناخته میشود. به گفته وی، نبود فضای رقابتی در صنعت بیمه از مهمترین چالشهای این صنعت در کشور است. وی با اشاره به وجود مشکل در هر دو سمت عرضه و تقاضا در صنعت بیمه کشور، عمده دلایل ضعف در تقاضای این صنعت را درجه پایین ریسکگریزی و نوع شخصیت مردم ایران از قبیل درجه پایین آیندهنگری و برنامهریزی و پایین بودن فرهنگ بیمهای بیان کرد. وی با مناسب خواندن استراتژی توسعه نامتوازن در توسعه صنعت بیمه اشاره کرد که چنانچه بیمه عمر به عنوان بخش پیشرو در نظر گرفته شود و روی تمامی جوانب عرضه، بازاریابی، تقاضا و فرهنگسازی آن سرمایهگذاری شود و به خوبی شناسانده شود، میتواند موتور رشد صنعت بیمه شود. وضعیت صنعت بیمه کشور را در حال حاضر چگونه میبینید؟ بازار مالی متشکل از بخشهای بورس، بیمه وبانک است. بهرغم توسعه نسبی بورس و بانک درسالهای اخیر در کشور، متاسفانه صنعت بیمه کشور از رشد متناسبی برخوردارنبوده است. فضای غیررقابتی صنعت بیمه از مشکلات اساسی این صنعت است که حذف تعرفه از انواع بیمه نامهها به عنوان گام نخست به منظور رفع این معضل بایستی در عمل صورت پذیرد. طبیعی است که حتی با اجرای قانون حذف تعرفه، ناهماهنگ بودن ساختار بازار با فضای رقابت و عدم آمادگی شرکتهای بیمه برای انجام محاسبات دقیق حق بیمهها، منجر به عدم شکلگیری فضای رقابتی و عدم بهرهمندی از نتایج مثبت بازار رقابتی خواهد شد. لذا لازم است به منظور بررسی مشکلات صنعت نگاه به درون اجزای آن داشته باشیم. بازار بیمه همانند هر بازاردیگری از دو جنبه عرضه و تقاضا تشکیل شده است که به نظر میرسد هر دو جنبه عرضه و تقاضای بیمه کشور دارای مشکلات اساسی و ساختاری میباشند. عرضه در بازار بیمه عبارت است از محصولات و خدمات بیمهای که توسط شرکتهای بیمه ارائه میشوند. عرضه بازار بیمه با مشکل ارائه نامناسب خدمات بیمهای به دلیل به روز نبودن محصولات، پاسخگو نبودن به نیازهای واقعی مردم، عدم پوشش بسیاری از ریسکهای موجود، ناعادلانه بودن به دلیل منطبق نبودن با محاسبات دقیق و عدم بازاریابی مناسب وتبلیغات و معرفی ناکافی محصولات بیمهای مواجه است. به طور مثال در بیمه نامه شخص ثالث، عمده ملاک تعیین حق بیمه، مشخصات فنی خودرو میباشد و مواردی چون درجه ریسکگریزی، میزان در معرض ریسک بودن و سوابق راننده تاثیر اندکی درتعیین حق بیمه پرداختی دارند. این امر به همراه سایر عوامل موثر در افزایش آمار تصادفات باعث شده است که بیمه خودرو، در ایران همواره به عنوان یکی از حوزههای زیانده در شرکتهای بیمه محسوب گردد و بیمه نامههای صادره، عمدتا غیرمنطقی، بیاثر در کاهش تصادفات و غیر تاثیرگذار در سلامت روانی جامعه شوند. دلایل بروز این مشکلات چیست؟ از مهمترین علل بروز این مشکلات میتوان کمبود جدی دانش و تخصص بیمهای و کمبود مدیران متخصص در گرایشهای بیمهای، مدیریت ریسک، اقتصاد بیمه، آکچوئرال(آمار بیمه)، مدیریت بیمه و حقوق بیمه را برشمرد. درحال حاضر، تعداد متخصصین دارای مراتب علمی بالا در حوزه بیمه، از تعداد انگشتان دست هم کمتر است و صنعت پیچیده بیمه عمدتا توسط کسانی مدیریت میشود که تخصص مرتبط با دانش بیمه را ندارند. بنابراین از اساسیترین راهکارهای اصلاح چرخه عرضه بیمه در صنعت بیمه کشور، سرمایهگذاری جدی روی آموزش و تربیت افراد تحصیل کرده به منظور اخذ تخصصهای عالی مرتبط با حوزه بیمه میباشد که این مهم میبایست از طریق اعزام فارغالتحصیلان مستعد به منظور اخذ دانش بیمه در مقاطع عالی چون دکتری و اعزام مدیران و کارشناسان صنعت به مراکز حرفهای بیمه در کشورهای پیشرفته به منظور کسب تجربه و گذراندن دورههای حرفهای مستمر صورت پذیرد. علاوه برآن آموزش حرفهای و متناوب مدیران، کارشناسان و کارکنان صنعت بیمه و به روز نمودن اطلاعات آنها در داخل کشور ضروری است تا به کمک دانش روز بیمه، خدمات بیمهای مناسب و پاسخگو به نیازهای واقعی مشتریان در زمینه ریسکهای مختلف بیمهپذیر را ارائه دهند. جنبه دیگر بازار بیمه همانند همه بازارها، تقاضا میباشد که در کشور ما چه از جهت کمیت و چه کیفیت با مشکلات جدی روبهرو است. از جهت کمیت، تقاضای سرانه بیمه در ایران، کمتر از یک دهم تقاضای سرانه بیمه در جهان است. بر طبق آمارهای سالنامه آماری صنعت بیمه کشور، متوسط تقاضای بیمه در ایران برای هر نفر به صورت میانگین در سال 1388 حدود 60 دلار در سال است درحالی که متوسط تقاضای جهانی بیش از 610 دلار است. این رقم، بیش از 10 برابرتقاضای بیمه در کشور است. ممکن است علت کمی تقاضای بیمهای در کشور در مقایسه با سایر کشورها، پایین بودن سطح درآمد سرانه کشور تلقی شود. زیرا درآمد، یکی از عوامل مهم تاثیرگذار بر تقاضا و استفاده از خدمات بیمهای میباشد. اما با بررسی آمار و ارقام مشاهده میشود که جایگاه صنعت بیمه کشور در جهان تفاوت فاحشی با جایگاه اقتصادی کشور در جهان دارد. زیرا از جهت درآمد سرانه و جایگاه اقتصادی، ایران دارای رتبه حدود سی ام در جهان میباشد؛ در حالی که درصنعت بیمه جایگاه بهتری از رتبه حدود هشتادم جهان را ندارد. پایینتر بودن رتبه صنعت بیمه نسبت به وضعیت کلی اقتصاد در مقایسه با دیگر کشورهای جهان، موید این امر است که صنعت بیمه از جهت کمیت تقاضا در وضعیت بدی قرار دارد و در مقایسه با بخشهای دیگر اقتصاد عقبماندهتر است. این امر از بررسی ضریب نفوذ بیمه به خوبی مشهود است. درحالی که ضریب نفوذ بیمه در کشور 1/2 درصد است این ضریب در جهان، عددی معادل با 7/1 درصد است . تقاضای بیمه از جهت کیفیت نیز شرایط مناسبی ندارد زیرا از تقاضای سرانه حدود 60 دلار بیمه کشور، تقریبا 37 دلار به بیمه اتومبیل و حدود 5/5 دلار به بیمه درمان تکمیلی اختصاص یافته که هر دو ضریب خسارت بالایی دارند. درحالی که بیمه عمر که عامل محرک بازارهای مالی و اقتصاد است و عاملی در جهت افزایش سرمایهگذاری و کاهش بیکاری میباشد و رابطه یک به یک با توسعه بازارهای مالی و اقتصاد دارد، تنها 4 دلار را درتقاضای سرانه بیمه، به خود اختصاص میدهد. به عبارت دیگر حدود 8 درصد از کل تقاضای بیمه به بیمه عمر اختصاص دارد. در حالی که درجهان حدود 58 درصد از کل تقاضای بیمه به بیمه عمر اختصاص دارد. بنابراین باید اذعان کرد صنعت بیمه کشور، از جهت کیفیت تقاضا نیز بیمار است. علت عمده پایین بودن تقاضا برای بیمه در کشور ما چه مواردی هستند؟ علل اصلی وضعیت نامناسب تقاضای بیمه را میتوان در درجه پایین ریسکگریزی مردم ایران و نیز درجه پایین آینده نگری و برنامهریزی و پایین بودن فرهنگ بیمهای و همچنین عدم آشنایی با خدمات بیمهای به دلیل عدم تبلیغات مناسب محصولات بیمهای و عدم ارائه محصولات مناسب دانست. متأسفانه خدمات بیمهای در سبد مصرفی خانوارهای ایرانی جایگاه ویژهای نداشته و بسیاری از خانوادهها آن را به عنوان هزینهای سربار و تحمیلی محسوب میکنند که این امر از ضریب نفوذ پایین تقاضای بیمه (1/2 درصد) به خوبی قابل استنباط میباشد. بنابراین تغییر ریشهای در این تفکر، نیازمند آموزش و فرهنگسازی و تبلیغات رسانهای مناسب و هوشمندانه میباشد که بایستی با نهادینه نمودن بازاریابی دقیق و موثر در صنعت بیمه و تغییر فرهنگ مردم به سوی آیندهنگری، وجود برنامهریزی بلندمدت در زندگی، قانونمداری و افزایش درجه ریسکگریزی، موجبات ایجاد کشش و افزایش سطح تقاضای مناسب در بازار بیمه را فراهم کرد. این فرهنگسازی میتواند با تربیت و آموزش از سنین کودکی یعنی از مدارس ابتدایی تا بزرگسالی و در سطح دانشگاهها صورت پذیرد. طبیعی است همه مراکز فرهنگی و آموزشی همچون صدا وسیما و رسانهها و مطبوعات میتوانند نقش کلیدی و تاثیرگذار داشته باشند و میتوانند به جریان تغییر فرهنگ واصلاح نگاه نادرست به بحث بیمه کمک شایانی نمایند. البته این آموزش و فرهنگسازی بایستی در کنار برنامههای دیگری که ذکرگردید- بازاریابی مناسب و علمی، توسعه دانش بیمه، افزایش تعداد و تنوع خدمات بیمهای و بالا بردن درجه حساسیت افراد جامعه نسبت به لزوم استفاده از خدمات بیمهای - به صورت جامع و مداوم انجام پذیرد. چه راه حلی را برای توسعه صنعت بیمه ارائه میدهید؟ در این مورد باید به استراتژی توسعه نامتوازن در اقتصاد اشارهای داشته باشیم و از آنجا رهنمودی برای صنعت بیمه کشور ارائه دهیم. استراتژی توسعه نامتوازن در اقتصاد بیان میدارد که یک کشور بهتر است قسمت اصلی سرمایه و انرژی خود را در یک شاخه از صنعت که در آن مزیت نسبی دارد (مثلا در مورد ایران، پتروشیمی) بگذارد و پس از توسعهیافتگی در آن بخش مهم، این شاخه از صنعت میتواند با گسترش صنایع پیرو بقیه بخشهای دیگر را فعال کرده و در نهایت برای کشور توسعهیافتگی را به ارمغان بیاورد. در مورد بیمه معتقدم که میتوان با استراتژی توسعه نامتوازن، به توسعه صنعت بیمه امیدوار بود. در این راستا، چنانچه بیمه عمر به عنوان بخش پیشرو در نظر گرفته شود و روی تمامی جوانب عرضه، بازاریابی، تقاضا و فرهنگ سازی آن سرمایهگذاری شود و به خوبی شناسانده شود، میتواند موتور رشد صنعت بیمه شود. چنانچه بیمه عمر به کمک عرضه مناسب و تبیین مقررات تشویقی و بازاریابی کارآ بتواند در جامعه گسترش یابد، میتواند فرهنگ بیمه را در دل آحاد مردم نفوذ دهد و گسترش شاخههای دیگر بیمه عمر را به دنبال داشته باشد. مشکلات بیمه عمر در کشور را در چه زمینههایی مهم ارزیابی میکنید؟ به طور کلی میتوان علت عدم توسعه بیمه عمر در ایران را در چهار عامل خلاصه کرد که عبارتند از: عوامل ساختاری، عوامل اقتصادی، عوامل فرهنگی و آموزشی و اجتماعی، عملکرد شرکتهای بیمه. عوامل ساختاری ناشی از ساختار اقتصادی کشور بوده که شامل چهار مورد میشود: توزیع درآمد، پوشش گسترده تامین اجتماعی و انحصارات دولتی در زمینه بیمه عمر و عدم وجود شرکتهای تخصصی بیمه عمر. یکی از مهمترین مشکلات ساختاری در ایران مربوط به توزیع درآمد است. ضریب جینی در ایران چهلصدم است. درآمد 10 درصد از ثروتمندترین افراد حدود 16/5 برابر درآمد 10 درصد از فقیرترین افراد است. تفاوت سطح درآمد در این دو گروه در کشورهای اسکاندیناوی بین 5 تا 6 برابر و در ژاپن 4/5 برابر است. در ژاپن که اقتصاد آن بر مبنای الگوهای سرمایهداری -ولی دولت رفاه- است، 10 درصد از پردرآمدترین افراد فقط4/5 برابر10 درصد فقیرترین افراد، درآمد دارند.شکاف بسیار زیاد بین فقرا و اغنیا مشکل ساختاری است که بر تقاضای بیمه عمر موثر است زیرا اختلاف طبقاتی موجب میشود قشر وسیعی از مردم که درآمد کافی ندارند، فقط به فکر رفع نیازهای ضروری برای ادامه حیات باشند و لذا تقاضای بیمه عمر برای آنان چندان موضوعیت نخواهد داشت. در تحقیقی پیرامون کشش درآمدی بیمه عمر که در کشور انجام شده این کشش برابر با 1/57 محاسبه کردهاند، لذا بیمه عمر در ایران یک کالای لوکس به شمار میرود، یعنی افراد با درآمد بالا تقاضای بیشتری برای بیمه عمر دارند، بنابراین یکی از عوامل ساختاری در ایران توزیع ناعادلانه درآمد است که باعث کمبود تقاضا برای بیمه عمر میشود. نکته حائز اهمیت اینکه قشر ثروتمند نیز ترجیح میدهد منابع خود را صرف سرمایهگذاری در داراییهای فیزیکی کند. چنین عملکردی را میتوان با توجه به عوامل اقتصادی یا عوامل فرهنگی و اجتماعی توضیح داد. گستره بزرگ بیمه های تامین اجتماعی در اینباره چه تاثیری میتوان داشته باشد؟ وجود بیمههای تامین اجتماعی گسترده در ایران از دیگر عوامل توضیحدهنده برای کمبود تقاضای بیمه عمر است. در ایران حقوق افراد بازنشسته اختلاف چندانی با دریافتی آنان در زمان اشتغال ندارد. چنین خدمات گستردهای ممکن است موهبتهایی را نصیب مردم کند، اما باعث میشود آنان از محاسن بیمه عمر محروم شوند. بیمه عمر موجب فعال شدن بازارهای سرمایه شده و ذخایر فنی و آن، توان مالی کافی را فراهم مینماید تا شرکتهای بیمه بتوانند وارد بازارهای مالی شوند. چنین خدمات گستردهای در بیمه تامین اجتماعی در دنیا بسیار نامتعارف است. بسیاری از کشورهای دنیا با کاستن از تامین اجتماعی، مردم را تشویق به خرید بیمه عمر میکنند. برای مثال در ژاپن و آلمان، به دلیل کاهش نرخ شاغلین و افزایش نرخ سالمندان و بازنشستگان، پرداختی تامین اجتماعی سال به سال کاهش یافته و به شیوههای مختلف مردم را به تقاضای بیمه عمر وامیدارند، یعنی بیمه عمر کالای جانشین برای تامین اجتماعی بوده و دولت هم مشوق آن میشود. علت این تغییر نیز به آثار هر یک از این دو بر سرمایهگذاری بازمیگردد. بیمه عمر موجب تشویق سرمایهگذاری شده و بر خلاف تامین اجتماعی، تولید کل اقتصاد را افزایش میدهد. عدم وجود شرکتهای تخصصی بیمه عمر و متخصصان ویژه بازاریابی بیمه عمر و بیتوجه به نقشی که این جداسازی در آشنایی مردم با بیمههای عمر دارد، یکی دیگر از موانع توسعه این رشته میباشد. جذابیت و راحتی محاسبات نرخ حق بیمههای سایر رشتهها خصوصا بیمههای حوادث و ضریب خسارت پایین این رشتهها بیمهگران را به سمت خود جلب میکنند و باعث غفلت از بیمههای عمر میشوند. تاثیر عوامل اقتصادی تا چه حدی است؟ عوامل اقتصادی شامل تورم، سطح پایین درآمد، بار تکفل و توان اندک بیمههای عمر سنتی در رقابت با سایر محصولات در بازارهای مالی است. تورم منجر به کاهش ارزش سرمایهای میشود که صرف خرید بیمه عمر شده و قدرت خرید آن را میکاهد. در نتیجه قراردادهای بلندمدت بیمه عمر را متزلزل و نااستوار میسازد. برای مقابله با این وضعیت و بهبود شرایط باید به دنبال راهحلهایی بود که کاهش ارزش سرمایه بیمهگذار جبران شود. در تحقیقات داخلی نکتهای دیدم که برای بنده جالب بود. در سال 1338 طرح بیمه نوین وجود داشته که طبق آن قرار بود تعدادی قطعه زمین در اطراف فرحزاد خریداری شود و در آن زمینها برای خریداران بیمه عمر، خانه ساخته شود. اگرچه استقبال خوبی از این طرح شد، اما به دلیل عدم تخصیص اعتبارات لازم و مشکلات دیگر، این طرح مسکوت ماند. به نظر بنده استفاده از چنین روشهایی میتواند آثار منفی تورم را تا حدی تخفیف دهد. مساله دیگر در این زمینه این است که در ایران مطالعات زیربنایی بیمه عمر تاکنون صورت نگرفته است. به عنوان مثال نه تنها یک جدول مرگ و میر که لازمه محاسبات بیمه عمر است وجود ندارد بلکه آمار کلی دقیقی از تعداد فوت شدگان در کشور نیز در دسترس نیست. بعد از گذشت سالها از ظهور بیمه عمر در ایران، کشور ما از جداول مرگ و میر کشورهای دیگر چون فرانسه با این همه تفاوت فرهنگی، بهداشتی و امکانات در دسترس در مقایسه با وضعیت ایران بسیار متفاوت است، استفاده میکنند. به دلیل موجود نبودن آمار دقیق مرگ و میر بیمهگران مجبورند برای رعایت احتیاط حق بیمههای بالاتری برای بیمههای عمر در نظر بگیرند و همین حق بیمههای بالا مردم را از بیمه عمر دور نگه میدارد. علاوه بر آنچه گفته شد تحقیقات نشان میدهد ایرانیها در زمینه پوشش ریسک مرگ به اندازه کافی ریسکگریز و محتاط و آیندهنگر نیستند. بیمه عمر از سوی افرادی تقاضا میشود که آیندهنگر و ریسکگریز باشند. عدم وجود تبلیغات و بازاریابی گسترده که در دنیای کنونی هر دو از بازوهای قدرتمند پیشرفت در بازارهای مالی هستند در توسعه نیافتگی بیمه عمر در ایران بسیار موثرند. تبلیغات تجاری علمی است پویا با نیروی خلاقانه برای ترغیب و تشویق میل عمومی به مصرف که با تغییر و تحولات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی هر روز شکل تازهای به خود میگیرد و در محیطهای متفاوت با توجه به عقاید، آداب و رسوم و فرهنگ و مذهب محتوای خاصی مییابد. بالارفتن سطح آگاه اجتماعی رشد فکری و تغییر سلیقه مردم از یک طرف و رشد سطح درآمد و افزایش جمعیت و تمایل به مصرف بهینه از سوی دیگر مساله تبلیغ را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. در مورد توسعه بیمه عمر از راه تبلیغات به عنوان شیوهای نوین و موثر باید گفت که عملا کوشش جدی تاکنون در جهت ارتقای فرهنگ بیمهای مردم خصوصا شناخت بیمههای عمر از طریق شیوههای تبلیغاتی صورت نگرفته است. به دلیل ضعف تبلیغات و بازاریابی متاسفانه اغلب افراد جامعه و حتی بسیاری از تحصیلکردگان اطلاعات اندکی در مورد فواید و مزایای بیمههای عمر دارند. در حال حاضر بسیاری از مزیتهای جانبی بیمههای عمر از قبیل معافیت مالیاتی سرمایه بیمه، حق بیمههای فردی و حق بیمههای گروه پرداختی توسط شرکتها برای بیمه گروه کارمندان مغفول ماندهاند. چنانچه مردم از این مزایا و معافیتها آگاه شوند حتما در جذب آنها به بیمه تاثیر خواهد داشت.
[ دوشنبه 91/12/21 ] [ 1:41 صبح ] [ مهران حداد ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |