سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وب سایت شخصی مهران حداد__M.Haddad personal website
سکوت کن برای تفکر......نگاه کن برای عبرت 

مقدمه
نگاهی به نظامهای اقتصادی و اجتماعی در بسیاری از کشورهای پیشرفته و در حال توسعه، نشان می‌دهد که ایجاد و حمایت از بنگاههای کوچک‌ومتوسط1 از اولویتهای اساسی در برنامه‌های توسعه اقتصادی این کشورهاست. این بنگاههای اقتصادی به‌رغم نیاز کمتر به سرمایه‌گذاری اولیه، بازده بیشتری دارند و در ایجاد اشتغال و بستری مناسب برای نوآوری و اختراعات، نقش مهمی دارند. با این حال، نرخ خروج از صنعت در این شرکتها درخور توجه است؛ به‌گونه‌ای که تقریباً 20 درصد از واحدهای کسب‌وکار ایجادشده کمتر از یک‌سال دوام دارند (OECD, 2006). نتایج تحقیقات بسیاری از پژوهشگران درباره ناموفقیت شرکتهای کوچک‌ومتوسط نشان می‌دهد که «کمبود سرمایه» عامل اصلی ورشکستگی آنها می‌باشد. برای بنگاههای کوچک‌ومتوسط، در مقایسه با شرکتهای بزرگ، مقابله با این محدودیت مشکلتر است؛ به‌ویژه این که بانکها شرایط سخت‌تری را ازنظر وثیقه و نرخ بهره بالاتر به آنان تحمیل می‌کنند.
در این مقاله، سعی شده است با بررسی نقش «مدیریت بهینه سرمایه در گردش» به‌عنوان ابزاری کم‌هزینه و درون‌سازمانی برای تامین مالی، تاثیر آن بر روی سوداوری بنگاههای کوچک‌ومتوسط نشان داده شود. در این راستا پس از بیان ویژگیها و اهمیت شرکتهای کوچک‌ومتوسط، با ارائه مباحث نظری در مورد روشهای تامین مالی و مدیریت بهینه سرمایه در گردش، تحقیقات به‌عمل‌آمده در شرکتهای کوچک‌ومتوسط بحث‌وبررسی می‌‌شود.
ادامه مطلب...
[ سه شنبه 92/2/17 ] [ 12:46 صبح ] [ مهران حداد ] [ نظرات () ]

مقدمه
تصمیم‌گیری در مورد ساختار سرمایه به معنی تامین مالی شرکت، همچون سایر تصمیمهای مدیران بر ارزش شرکت اثرگذار است. مدیران به‌عنوان نمایندگان صاحبان سهام، ترکیب ساختار سرمایه شرکت را به‌گونه‌ای تنظیم می‌کنند تا در روند افزایش ارزش شرکت که همانا افزایش ثروت سهام‌داران است، تاثیر مثبت به جای گذارد. لذا تعیین یک ساختار بهینه سرمایه1 و تامین منابع مالی در شرکتها دارای اهمیت ویژه‌ای است. برای این منظور مدیران باید به‌خوبی از تاثیر متغیرهایی که می‌توانند بر ساختار سرمایه شرکت تاثیر بگذارند، آگاه باشند تا با نگرشی صحیح، اقداماتی آگاهانه و بر‌خاسته از نظریات علمی را در راستای دستیابی به یک ساختار سرمایه بهینه انجام دهند. از سویی دیگر، به‌طور کلی توجه اصلی مسائل مطرح‌شده در هر یک از رویکرد‌ها و نظریه‌های ساختار سرمایه بر روی متغیرها و عوامل درونی شرکت‌ها همچون متغیرهای حسابداری، نحوه مدیریت، ترکیب سهامداران و مسائلی از این دست است. در این رویکرد‌ها کمتر به عوامل اثرگذار بیرونی شرکت‌ها توجه شده است. از جمله مهمترین این عوامل می‌توان به نوع فعالیت، مسائل اجتماعی و سیاسی و برخی متغیرهای کلان اقتصادی اشاره کرد (Bokpin, 2009). لذا در این مقاله به ارائه مبانی نظری نحوه اثرگذاری برخی از متغیرهای اصلی کلان اقتصادی بر ساختار سرمایه شرکت‌ها پرداخته شده است. در ادامه، مختصری از مبانی نظری ارائه‌شده درباره ساختار سرمایه و سپس به ارائه مفاهیم پیرامون نحوه اثرگذاری متغیرهای اقتصاد کلان بر ساختار سرمایه، پرداخته می‌شود.

ساختار سرمایه
تعریفهای گوناگونی توسط افراد مختلف در مورد ساختار سرمایه بیان شده است که به چند مورد از آن‌ها اشاره می‌شود. ساختار سرمایه2 شامل ترکیب بدهی‌ها و حقوق صاحبان سهام است که به‌عنوان منابع تامین مالی شرکت از آن‌ها استفاده می‌شود (Antoniou et al., 2002). ساختار سرمایه ترکیبی از بدهی و حقوق صاحبان سهام شرکت‌ها برای تامین مالی درازمدت دارایی‌هاست، این ساختار شامل بدهی‌های درازمدت، سهام ممتاز و سهام عادی است (Kohher and Rahul, 2007). 
ساختار سرمایه عبارت است از ترکیبی از سهام عادی، سهام ممتاز و زیرمجموعه‌های مرتبط با آن، سود انباشته و بدهی که واحد تجاری جهت تامین مالی دارایی‌های خود از آن استفاده می‌کند (Dimitris and Maria, 2010). با توجه به آنچه بیان شد و همان‌گونه که واضح است، سمت چپ ترازنامه مبین نحوه تامین مالی منابع موجود در سمت راست آن است. به‌عبارت دیگر، سمت چپ ترازنامه انعکاسی از ساختار سرمایه یک واحد تجاری است. بنابراین ساختار سرمایه شامل ترکیبی از منابع مالی حاصل از بدهی‌ها، سهام عادی، سهام ممتاز و سود انباشته است. 
بر روی ادامه مطلب کلیک کنید...
[ سه شنبه 92/2/17 ] [ 12:41 صبح ] [ مهران حداد ] [ نظرات () ]

رابطه  بحران اقتصادی در اروپا و  میزان خلاقیت و نوآوری

 

با وجود بحران اقتصادی در اروپا، میزان خلاقیت و نوآوری در این قاره همچنان رو به افزایش است.در سال 2012 تعداد اختراعات ثبت شده در مرکز ثبت اختراعات اروپا که از 38 کشور ارسال شده بود رشد قابل توجهی داشت .

مرکز ثبت اختراعات اروپا با 7000 کارمند یکی از بزرگترین مؤسسات اروپایی محسوب می شود و هدفش تقویت همکاری بین کشورهای اروپایی در زمینه ثبت اختراعات است.

خبررشد قابل توجه اختراعات توسط “بنویت باتیستلی“، رییس مرکز ثبت اختراعات اروپا در بروکسل اعلام شد و برای توسعه فن آوری اروپا بسیار دلگرم کننده بود.آقای باتیستلی می گوید: “ما خبرهای خوبی برای اقتصاد اروپا داریم. در سال 2012 این اداره دویست و پنجاه و هشت هزار تقاضای ثبت اختراع دریافت کرده است که 5/8 درصد بیشتر از آمار سال 2011 می باشد و این فرصتی است برای شرکتهای اروپایی، آمریکایی و آسیایی که به سرمایه گذاری های جدید وتولید محصولات جدید بپردازند. این بهترین فرصت برای خروج از بحران است”.

به گفته آقای باتیستلی در سال 2012کشور آلمان چهارده درصد مجموع اختراعات را به خود اختصاص داده است و در رتبه اول قرار دارد. پنج درصد اختراعات نیز به کشور فرانسه تعلق دارد و این کشور در جایگاه دوم قرار می گیرد. سوییس، انگلستان و هلند نیز رتبه سوم را دارند.
آقای باتیستلی در ادامه گفت :” ما فهرست ده شرکت برتر که در زمینه نوآوری بسیار فعال هستند را نیز اعلام کرده ایم. بر اساس این لیست، امسال برای اولین بار شرکت غیر اروپایی سامسونگ بالاترین میزان ثبت اختراعات را به خود اختصاص داده است. زیمنس در جایگاه دوم قرار دارد و کمپانی بوش نیز رتبه سوم را کسب کرده است. در میان ده شرکتی که بالاترین رتبه ها را به خود اختصاص داده اند، چهار شرکت اروپایی، چهار شرکت آسیایی، و دو شرکت نیز آمریکایی هستند”.

 

 

 


[ دوشنبه 92/1/26 ] [ 12:26 صبح ] [ مهران حداد ] [ نظرات () ]

شرکت های هلدینگ و سرمایه گذاری

معنا و مفهوم هلدینگ در دنیا تقریبا از 5 دهه گذشته آغاز و با ظهور صنایع در ایران نیز شکل گرفته است، در این نوشتار به تفاوت شرکت‌های سرمایه‌گذاری و هلدینگ‌ها در ایران می‌پردازیم، زیرا از نظر نگارنده تفاوت و جایگاه این شرکت‌ها در ذهن خوانندگان، به منظور تمیز دادن و پی بردن به اهداف شرکت‌ها بسیار ضروری و مهم است و جای تامل دارد.

شرکت‌ها برای شروع فعالیت خود ابتدا اظهارنامه و اساسنامه را به اداره ثبت شرکت‌ها تحویل و در آن ماموریت کاری و شرح فعالیت خود را با جملات مثل انجام هرگونه فعالیت بازرگانی و تجاری مجاز شروع می‌کنند بر اساس تحقیقات انجام یافته در ایران شرکت‌ها در ثبت فعالیت و موضوع کاری خود، بین این دو گروه شرکت‌های سرمایه‌گذاری و هلدینگ‌ها تفاوتی قید نمی‌شود و از همین نقطه تفاوت این شرکت‌ها از منظر مردم به فراموشی سپره می‌شود و گاه به هر شرکتی هلدینگ یا شرکت سرمایه‌گذاری می‌گوییم. گروه اول به دو بخش شرکت‌های سرمایه‌گذار یا شرکت‌های سرمایه‌گذاری تقسیم می‌شوند، شرکت‌های سرمایه‌گذار شرکت‌های هستند که تولیدی یا خدماتی بوده و از بستر تولید و درآمد حاصل از عملیات اجرایی خود را با ایده‌های مختلف و غیر‌تخصصی صرف خرید سهام سایر شرکت‌ها کرده و حداقل انتظارشان داشتن سود مناسب است، به اینگونه از شرکت‌ها سرمایه‌گذار می‌گوییم. 

این شرکت‌ها علاوه بر داشتن تولید فقط از منظر جایگاه ؟ب سود بیشتر، پول و سرمایه خود را در سایر بنگاه‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند، یعنی علاوه بر فعالیت‌های اصلی خود از محل سود یا درآمدهای ؟ب شده فروش به این مهم می‌پردازند، اما در این دسته شرکت‌هایی هستند که تاسیس آنها با هدف سرمایه‌گذاری در شرکت‌ها با حضور افراد متخصص بوده، افرادی که می‌دانند چگونه شرکت‌های مختلف را آنالیز و تجزیه و تحلیل کرده، در چه زمان مناسبی اقدام به خرید اقدام کرده و به چه میزان از سهام شرکت‌های مختلف دست یابند یا در چه موقع و زمان، سهام خریداری شده را برای ؟ب سود واگذار کنند، به این گونه از شرکت‌ها، شرکت‌های سرمایه‌گذاری می‌گویند، شرکت‌هایی که فعالیت اصلی خود را به شکل تخصصی معطوف به خرید و فروش سهام شرکت‌های بورسی یا غیربورسی می‌کنند. در این شرکت‌ها زمان صرف شده برای هر سهم می‌تواند چند ساعت یا چند ماه باشد، اما در بیشتر مواقع، اقتدار کاری این شرکت‌ها بر اساس دیدگاه کوتاه‌مدت بر روی یک سهام است. 

اما، گروه دوم شرکت‌های هلدینگ چگونه‌اند؟ شاید عده‌ای از خوانندگان به این نکته مهم واقف باشند که در قانون تجارت اشاره‌ای به این گونه از شرکت‌ها نشده و یقینا خالی از لطف نیست که بدانیم کلمه هلدینگ از کجا به واژگان ما اضافه شده است. HOLDING کلمه‌ای لاتین بوده و بعد از دهه 1970 معنای واقعی خود را بدست آورده و از آنجا شروع شد که در دهه 1960 تعدادی از شرکت‌های آمریکایی موقعیت‌های خوبی ؟ب کردند، ولی وضع مالی جمعی دیگر از آنها به شدت رو به زوال گذاشت. شرکت جنرال الکتریک در دهه 70 برای مقابله با رشد بی‌سود و مشکلات دیگری که ضمن برنامه ریزی با آن مواجه می‌شد، شیوه‌ای را ابداع کرد. این شرکت 170 واحد خود را به 49 بخش ساماندهی کرد و این گروه‌ها زیرنظر ده مدیر ارشد که خود به تنهایی پاسخگوی مدیرعامل بودند، فعالیت می‌کردند. در این زمان هلدینگ متولد شد SBUکه مخفف شده Business Unit Strategic است، براین اساس هر صنعت یا قلمرو راهبردی ؟ب و کار براساس ماهیت آن و میزان همبستگی با هم تحت پوشش یک مدیریت قرار می‌گیرند تا بتوانند با یکدیگر به هم‌افزایی مناسب کاری دست یابند، منظور از قابل مدیریت بودن، میزان حق حاکمیت شرکت هلدینگ بر آن صنعت است که بیشتر براساس میزان سهام و مالکیت تعیین می‌شود، اما حاکمیت شرکتی را در بر دارد یا به زبان ساده‌تر، سهام اکثریت را در اختیار دارد .اما نحوه انجام مدیریت و نگرش حاکم بر هلدینگ‌ها به دو شکل سنتی ونوین قابل بررسی است. در دیدگاه قدیم، شرکت‌های هلدینگ براساس دیدگاه‌های تجارتی عمل می‌کنند و شرکت‌های زیرمجموعه را مستقل دیده و فقط شاخص‌های مالی را ارزیابی می‌کنند و مدیریت و هدایت استراتژیک هر شرکت، بر عهده آن شرکت است، دفتر مرکزی هلدینگ، هیچ دخالتی را خواستار نبوده و معمولا پرتفوی سهام این شرکت‌ها در صنایع متفاوتی است و دنبال هیچ هم افزایی بین سازمان‌ها نیستند همچنین تمامی شرکت‌های زیرمجموعه براساس احتیاجات هلدینگ قابل فروش هستند و شرکت‌ها به عنوان یک کالا دیده می‌شوند. 

شرکت‌های زیرمجموعه هلدینگ به دلایل یادشده برنامه‌ریزی خود را بیشتر در چارچوب کوتاه مدت پیشنهاد کرده و پیاده می‌کنند و این باعث می‌شود که این شرکت‌ها تداوم طولانی مدت نداشته باشند و حداکثر بهره‌برداری از آنها می‌شود. با توجه به دلایل یادشده، شرکت‌های هلدینگ موفق جدید، شاخص‌های قدیمی را که جوابگوی محیط رقابتی نبود، تغییر داده اند و خود را به مکملی از Holding و Corporation تبدیل کرده‌اند و دیدگاه جدید شرکت‌های هلدینگ موفق دنیا به وجود آمده است. لغت Corporation به مجموعه‌ای از شرکت‌ها گفته می‌شود که تخصص خود را در یک صنعت متمرکز توسعه دهند و در چارچوب زنجیره بالادستی و پایین‌‌دستی آن صنایع سرمایه‌گذاری کنند؛ به عنوان مثال مجموعه‌ای که متخصص و دارای شرکت‌های با تخصص فولادی هستند، به عنوان یک شرکت Corporation شناخته می‌شوند. در هر صورت می‌توان به این نکته اشاره کرد که در شرکت‌های هلدینگ با فرهنگ مدیریتی نوین جهانی با تخصصی شدن در یک صنعت خاص و دخالت در استراتژی و کنترل و نظارت دقیق در مباحث مختلف شرکت‌های زیر‌مجموعه خود، مبحث هم‌افزایی را به منظور خلق سود و توسعه بازارهای خود مد نظر دارند و فعالیت اصلی خود را به عنوان هدایت‌کننده یا رهبر کلی تبیین می‌کنند که معمولا بسیار پر‌هزینه است. سرمایه اصلی این شرکت‌ها توانایی افراد متخصص و مدیران کار آزموده و موفق است که سود سرشاری را نیز برای هلدینگ در‌برخواهد داشت، ‌اما واقعا نباید با توجه به وضعیت صنایع در ایران به این مهم توجه شود که شرکت‌های سرمایه‌گذاری از سود بهتر و مطمئن‌تری برخوردارند، ولی شرکت‌های هلدینگ که با عنایت به دانش روز جهانی معمولا روی یک صنعت متمرکزند، بابت کلیه آسیب‌ها و معضلات تولیدی موجود آسیب‌پذیر‌ترند. بنابراین در این خصوص هوشیاری هیات مدیره‌های هلدینگ‌ها و مدیرعامل و مدیران اجرایی این شرکت‌ها و سیاست‌های استراتژیک ترسیمی یا کنترل و ترمیم مقطعی سیاست‌ها می‌تواند از بروز بحران‌های جدی در شرکت‌ها جلوگیری نماید.
1- برگرفته از استراتژی در شرکت‌های هلدینگ نوشته دکتر محمود معدنی‌پور
دنیای اقتصاد

 


[ دوشنبه 92/1/26 ] [ 12:8 صبح ] [ مهران حداد ] [ نظرات () ]

 

کلمه بورس ، یک واقع واژه فرانسوی است که ریشه آن از یک نام یونانی و لغت لاتین بورسا Bursa گرفته شده است. البته ریشه حقیقی آن قدری ناشناخته می باشد. در فرهنگ های معتبر لغت ، در مقابل کلمه بورس ، لفظ [ مبادله] و گاهی هم [مکان مبادله] و هم سیستم مبادله آمده است. در اصطلاح به مفهوم بازار است.
به هرحال اولین بار به این معنی در اروپا و بخصوص در فرانسه بکار رفته است. از نظر اصطلاح اقتصادی ، به نوعی بازار داد و ستد و یا نوعی سیستم خرید و فروش اطلاق می شود که در آن اسناد و اوراق مالی ، پولهای کشورهای مختلف ، طلا ، کالاهای پایه ایی و امثال آن مبادله می شوند. بنابراین گفته می شود : بورس اوراق بهادار ، بورس ارز ، بورس اسناد ، بورس طلا ، بورس نفت ، بورس اتومبیل ،بورس مسکن و ... 
پس مفهوم عام بورس از هر نوع مبادله و واسطه مبادله و یا بازار مبادله می باشد.

 

 

البته اگر بازار بورس ، بصورت مطلق و بدون قید و قرینه خاصی عنوان شود، منظور از آن خرید و فروش اوراق بهادار می باشد و اصولا بیشترین حجم مبادلات بورس (نسبت به بورس ارز، طلا و نفت و ...) مربوط به این اوراق می باشد. قابل ذکر است که بزرگترین مرکز بورس دنیا بورس نیویورک و دومین آن ، بورس لندن است . بورس های ژاپن ، آلمان و فرانسه در رده های بعدی قرار می گیرند. در این نوشتار، صرفا بورس اوراق بهادار مورد نظراست و سایر انواع بورس ، نیاز به بررسی مستقلی دارد .

نکته دیگری که لازم است دراین قسمت روشن شود این است که خود این اوراق ، در درون خود، به دو دسته عمده تقسیم می شوند. یک دسته را اوراق قرضه و دسته دیگر را اوراق سهام می گویند. یک سری ویژگی هایی در هر دوی آنها مشترک می باشد و بعضی از خصائص هم ، در هر یک وجود دارد که جبنه انحصاری داشته و در دیگری موجود نمی باشد. لذا هر جا به اوراق بهادار بطور کلی اشاره می شود هدف جوانب مشترک آنهاست و هرگاه که به یکی از آن دو صریحا اشاره می شود، جنبه های خاص مورد نظر است . 

اوراق بهادار، مجموعه اسنادی قانونی هستند که دارای مالیت اعتباری می باشند، ( هر چند مالیت حقیقی ندارند، عقلا برای آنها نوعی مالیت اعتبار کرده اند در این مورد به سایر مقالات سایت بورس کالا مراجعه نمایید) بنابراین ، مانند سایر اشیایی که مالیت دارند دارای ارزش هستند و در بازار بورس ، مورد مطالعه قرار می گیرند. این اوراق ، دارای قیمت اولیه و یا قیمت اسمی هستند که توسط منتشر کننده آن (که معمولا دولت ها و یا شرکت های مختلف دولتی یا خصوصی هستند) روی آنها ثبت می گردد. 
خریداران ، در ابتدا در مقابل اخذ اوراق ، همان مبلغ اسمی را به عنوان قیمت اولیه می پردازند. اما این قیمت لزوما ثابت نمی ماند و در بازار بورس و براساس قوانین عرضه و تقاضا و تحت تاثیر همه عوامل اقتصادی که قیمت ها را دستخوش تغییر قرار می دهند، قیمت های دیگری پیدا می کنند. لذا گاهی اوراق مذکور، بیشتر و زمانی کمتر از قیمت اسمی ، مبادله می شوند. 

عقلای اقتصاد، برای انتشار و خرید و فروش این اوراق ،اهداف اولیه ایی را ذکر می کنند که هر چند در مقاطع مختلف اقتصادی و براساس نتایج مورد نظر فرق می کنند، اما بطور کلی می توان به چند مورد عمده آنها، به این صورت اشاره کرد:

1.کانالیزه کردن پس اندازهای کوچک .

2. تجهیز پس انداز راکد در امر تولید و خدمات مفید و کارآفرین. 

3. کنترل حجم نقدینگی جامعه .

4.افزایش درآمد دولت یا سایر موسسات منتشر کننده . 

اصولا راه اندازی پروژه های مختلف اقتصادی در همه زمینه ها (تولیدی ، بازرگانی ، خدماتی و غیره ) نیاز مشخص به انباشت سرمایه دارد. از طرف دیگر، پس اندازهای پراکنده و احیانا راکدی در سطح جامعه وجود دارند که کارآیی مفیدی را دارا نمی باشند. وقتی این پس اندازها، جذب یک تشکیلات اقتصادی فعال گردند کارآیی مفیدتری خواهند داشت و در ضمن انباشت سرمایه ، موسسات مورد نظر را تامین خواهند کرد.
با توجه به هدف مشخص دیگر، انتشار و فروش این اوراق ، نوعی منبع درآمد حداقل برای دولت منتشر کننده می باشند. به عنوان مثال ، یک راه عقلایی دولت ها برای تامین ؟ری بودجه ، همین انتشار اوراق مورد نظر می باشد. ضمنا توسط خرید و فروش این اوراق ، می توان پول و نقدینگی داخل جامعه را به سمت مطلوب سیاست های حاکم بر اقتصاد جامعه هدایت کرد و در نتیجه می توان نوعی تعادل در درآمدها در داخل جامعه بوجود آورد. حتی می توان نوعی ثبات برای ارزش پول داخلی ایجاد کرد و روی قیمت های داخل جامعه ، تاثیر مورد نظر را اعمال نمود. 
این موارد، حداقل توجیهاتی هستند که در علم اقتصاد برای بیان ضرورت انتشار و خرید و فروش اوراق بهادار ذکر می شوند .

 

همانطور که اشاره شد اوراق بهادار دو نوع مختلف هستند:

این اوراق ، اسنادی هستند که دلالت دارند بر پرداخت مبلغ ثبت شده روی آنها (مبلغ اسمی اولیه ) توسط منتشر کننده آن در آینده - براساس قرارداد - به دارنده آن اوراق 
به این صورت ، یک ورقه بصورت ثبتی و قانونی توسط دولت (یا هر موسسه دیگر) منتشر می شود که روی آن مبلغ اسمی و اولیه مشخص شده است . مدت معینی هم برای این اوراق در نظر می باشد مثلا اوراق قرضه ی؟اله ،سه ساله ، پنج ساله و... ضمنا برای این اوراق یک سود ثابتی در نظر می گیرند که در سررسیدهای مشخص ، دارنده این اوراق می توانند مثلا به موسسات دولتی منتشر کننده مراجعه کرده و آن را دریافت کنند. این سود ثابت را دولت ، بخاطر جلب خریداران می پردازد. از طرفی دیگر، اقتصاددان ها می گویند چون پولهای پرداخت شده توسط مردم به دولت در قبال اخذ اوراق مذکور، حداقل در معرض خطر تورم هستند، شایداین سود ثابت ، یک نوع تضمین ارزش واقعی پول باشد.

اوراق قرضه : 
بیشترین این اوراق (و در بسیاری از کشورها تمام آنها را) دولت ها منتشر می کنند. اصولا برای کنترل پول و نقدینگی جامعه در اقتصاد عنوان می شود که خرید و فروش اوراق قرضه قوی ترین و مطمئن ترین وسیله ای است که دولت ها می تواننداز آن بهره جویند. به این صورت که وقتی پول ، داخل جامعه زیاد است و از حد لازم و معقول اقتصادی بالاتر است و مثلا خطر تورم را بدنبال دارد. سیاست اقتصادی صحیح این است که پولهای مازاد داخل جامعه ، بصورتی کاهش یابند، لذا دولتها، اوراق قرضه منتشر می کنند و پولهای داخل جامعه را جذب می کنند.
و برع؟ ، گاهی پول داخل جامعه کمتراز حد مورد نیاز و مطلوب است و احتمال رکود و ؟ادی در اقتصاد وجود دارد. لذا نیاز به تزریق پول جدید به جامعه می باشد، دراین صورت ، دولت می تواند اوراق قرضه را خریداری کند و در مقابل آنها به مردم پول بدهد. روشن است که دولت قیمتی را برای اوراق اعلام می کند که دارنده اوراق حاضر به فروش آن باشد ( مثلا قیمتی بیشتراز قیمت اسمی اولیه ).
در ضمن ، سایر منافع عقلایی که برای اوراق بهادار بطور کلی ذکر می شود، در اوراق قرضه وجود دارد منتها در مورد کنترل حجم پول داخل جامعه قدرت اوراق قرضه نسبت به اوراق نسبت به اوراق سهام ، کاملا برتر و بالاتر است . و اصولا ازاین اوراق (و نه از اوراق سهام ) بطورانحصاری ، برای کنترل حجم پول استفاده می شود. 


اوراق سهام :
این اوراق ،اسنادی هستند که نشان دهنده مالکیت صاحبان و دارندگان آنها در موسسه و شرکت منتشر کننده آن می باشد. به این معنا که اگر شخصی (حقیقی یا حقوقی ) دارای مثلا یک میلیون سهم از فلان موسسه باشد، یعنی به اندازه یک میلیون ، مالک کل تشکیلات موسسه می باشد. لذا هر چند خود ورقه سهم مالیت واقعی ندارد (مثل اوراق قرضه ) اما دلالت بر مالی و متکی بر نوعی ملک می باشد (برخلاف اوراق قرضه ).
از طرف دیگر، بر خلاف اوراق قرضه ، سود ثابتی به دارندگان سهام تعلق نمی گیرد، بلکه براساس فعالیت شرکت یا موسسه مورد نظر اگر سودی حاصل شود بر مبنای تعداد و نوع سهام بین صاحبان آنها توضیح می شود. 

معمولا بین اوراق بهادار، حجم کل سهام از حجم اوراق قرضه بیشتر است بر خلاف اوراق قرضه که یکی ازاهداف محوری انتشار آن ، کنترل حجم پول و نقدینگی می باشد. هدف اولیه در انتشار سهام ، جمع آوری سرمایه برای راه اندازی موسسات مختلف اقتصادی (تولیدی ، خدماتی ، بازرگانی و ...) است .(در این زمینه مقالات زیادی در تالار گفتگوی سایت بورس کالا وجود دارد) البته همانطور که اشاره شد هر دو نوع از اوراق بهادار (سهام و قرضه ) اهداف مشترک عقلایی (ذکر شده ) را دارا هستند.

 

 


[ دوشنبه 92/1/26 ] [ 12:4 صبح ] [ مهران حداد ] [ نظرات () ]

گزارش یک نظرسنجی نشان داد بیکاری مهم‌ترین عامل نگرانی مردم در جهان است

گروه بین‌الملل- یک بررسی انجام شده نشان می‌دهد که برای جهانیان، معضل بیکاری به عاملی برای نگرانی فزاینده تبدیل شده است. این نظرسنجی سالانه با عنوان «جهان سخن می‌گوید» (The World Speaks) به سفارش بی بی سی و توسط موسسه تحقیقاتی گلوب اسکن انجام شده و در آن یازده هزار پرسش شونده از بیست و سه کشور جهان شرکت داشته‌اند.

برای انجام این نظرسنجی، فهرستی از «موضوعات نگران‌کننده» در اختیار پرسش شوندگان قرار گرفت و از آنها خواسته شد مشخص کنند درباره کدامیک از این موضوعات در ماه‌های گذشته با خانواده یا دوستانشان صحبت کرده‌اند. هر چند موضوعاتی نظیر فساد مالی و فقر همچنان مهم‌ترین موضوع اینگونه گفت‌وگوها بوده است، اما برای 18 درصد از شرکت‌کنندگان در این تحقیق، بیکاری به عمده‌ترین عامل نگرانی تبدیل شده و این رقم، شش برابر رقم به دست آمده در اولین نظرسنجی انجام شده در سال 2009 میلادی است. افزایش نگرانی نسبت به بیکاری در تمامی ‌کشورهای مورد بررسی مشاهده شده است. براساس این تحقیق، فساد مالی بیش از هر پدیده دیگری در فهرست ارائه شده، موضوع صحبت مردم بوده اما نگرانی درباره بیکاری روندی رو به افزایش داشته است. تقریبا یک چهارم از پرسش شوندگان در این نظرسنجی گفتند که در هفته‌های قبل از انجام نظرسنجی، درباره مساله بیکاری با خانواده یا دوستانشان صحبت کرده بودند.
براساس این نظرسنجی به نظر می‌رسد که میران نگرانی در مورد خطر بیکاری در میان مردم کشورهای مختلف ی؟ان نیست. در بین کشورهایی که برای انجام این نظرسنجی انتخاب شدند، اسپانیا در صدر کشوهایی قرار دارد که بیکاری نگرانی عمده مردم آنهاست. اسپانیا در مرکز بحران بدهی‌ها در منطقه کشورهای حوزه یورو قرار دارد و دارای بالاترین نرخ بیکاری در میان کشورهای عضو حوزه یورو است. براساس این نظرسنجی، پرسش شوندگان در کشورهای غنا، مکزیک، نیجریه و ترکیه هم نسبت به روند رو به افزایش بیکاری ابراز نگرانی عمیق کرده‌اند. اگرچه تمامی‌سه نظرسنجی انجام شده در سه سال گذشته نشان می‌دهد که موضوعات فساد مالی، فقرو بیکاری از جمله نگرانی‌های عمده مردم در کشورهای مختلف است، اما نتایج نظرسنجی اخیرحاکی از تفاوت‌های قابل توجهی درباره اهمیت نسبی این موضوعات بوده است. در آمریکا، فرانسه و ژاپن، سه کشور توسعه یافته و ثروتمند جهان، وضعیت اقتصاد جهانی مهم‌ترین موضوع مورد صحبت مردم بوده است. در مقابل، در کشورهای نیجریه، هند، ترکیه، اندونزی و پرو که در زمره کشورهای در حال توسعه یافته به شمار می‌روند و فعالیت‌های تشکیلات دولتی و تجاری از شفافیت کمتری برخوردار است، مردم بیش از هر موضوع دیگری در مورد فساد مالی و اداری با هم صحبت کرده‌اند.منبع - دنیای اقتصاد


[ شنبه 92/1/24 ] [ 9:15 عصر ] [ مهران حداد ] [ نظرات () ]

 

ویژگیهای اقتصاد جدید

 

خلاصه:گذار اقتصاد جهانی از اقتصاد سخت افزار به اقتصاد نرم افزار و وجود ارتباطات روبه رشد و کامپیوترها و... همه نشانه های ورود ما به اقتصاد جدیدی است. این اقتصاد جدید دارای سه ویژگی خاص است که عبارتند از جهانی و همه گیر، شامل چیزهای نرم، غیرملموس و پیچیده نظیر اندیشه ها و آرا، اطلاعات و روابط و به نحوی خاص مرتبط و به هم پیوسته. این سه ویژگی نوع جدیدی از بازار و جامعه را به وجود می آورد؛ نوعی بازار و جامعه ای که در شبکه های الکترونیکی جامع، همه گیر و همه جانبه ریشه دارد.

برچسب‌ها: اقتصاد نوین

شبکه ها، تقریبا در هر اقتصادی وجود داشته است اما شبکه های امروزی که در اثر پیشرفت تکنولوژی، توسعه و تکثیر یافته اند، آن چنان تأثیر ژرفی در زندگی ما گذاشته اند که واژه شبکه به محوری تبدیل شده که تفکر و اقتصاد ما حول آن سازمان می یابد. قرن اتم گذشته است، نماد قرن بیست و یکم، شبکه گسترده جهانی (اینترنت) است.

 

کار اقتصاد جدید ارتباطات است؛ ارتباطاتی عمیق و گسترده. تمامی دگرگونی های حاضر وآینده به مسیر بنیادین و شیوه خاص و اساسی ای که ما ارتباطات را متحول و دگرگون می سازیم، بستگی دارد. ارتباطات، بنیاد اجتماع، فرهنگ، انسانیت و هویت فردی ما و تمامی نظام های اقتصادی است به همین دلیل است که شبکه ها این قدر اهمیت دارد. ارتباطات آن قدر به فرهنگ و خود جامعه نزدیک است که تبعات تکنولوژیکی و آثار فن آوری آن فراتر از چرخه بخش های صرفا صنعتی است. ارتباطات و ابزار وابسته آن کامپیوتردر تاریخ اقتصادی، موردی ویژه است نه به آن دلیل که بخش کاری و تجاری پیشتاز و مدرن زمان است، بلکه به آن خاطر که تأثیرات فرهنگی، تکنولوژیکی و مفهومی آن، درعمق حیات ما رخنه کرده است.اقتصاد جدید با موجودیت ها و نهادهای فرار و سبک همچون اطلاعات، روابط و ارتباطات، حق طبع و نشر، سرگرمی، امنیت و نظایرآن سروکار خواهد داشت.

ادامه مطلب...

[ شنبه 92/1/17 ] [ 9:49 عصر ] [ مهران حداد ] [ نظرات () ]
          

.: Weblog مهران حداد :.

درباره وبلاگ

سلام به دوستانی که به وبلاگم اومدن،براتون ارزوی شادی و آرامش همیشگی دارم.خدایا انگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که کسی به وجد نیاید از نبودنم.
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 47
بازدید دیروز: 7
کل بازدیدها: 522645