سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وب سایت شخصی مهران حداد__M.Haddad personal website
سکوت کن برای تفکر......نگاه کن برای عبرت 

یـک دقیقـه بـرای خـودم ...

"مطمئن نبودن" ، شروعی خوب است. معنی مطمئن نبودن این است که تو در انتظار چیز تازه ای هستی. با یافتن موفقیت درونی، بهترین، آسان ترین و در واقع تنها راه لذت بردن از هر چیز دیگری را در زندگی به دست آورده ای.گاهی مراقبت از کار ، به معنی مراقبت از خود می باشد. فکر را به درون خودتان متمرکز کنید. درون شما همانی است که تو هستی.درون یا نفس ما همان قدر با هم متفاوتند که اثر انگشتانمان. این نفس است که باید از آن مراقبت کنیم زیرا وقتی از نفس های خود به خوبی مراقبت کنیم ، سالم تر خواهیم بود و در چنین شرایطی ، بهتر کار خواهیم کرد و بیشتر قادر به کمک به دیگران خواهیم بود.کسانی که از خود به خوبی مراقبت نمی کنند و توجه کمی به خود دارند ، مسلما برای دیگران خوب و مفید نیستند. اگر بیشتر از خود مراقبت به عمل آورند ، برای دیگران هم بهتر خواهند بود.

با چشم درون به نتیجه کارتان نگاه کنید. زمانی که شما به کار اهمیت بیشتری می دهید تا به خانواده ؛ و یا زمانی که به خانواده توجه بیشتری می کنید تا به خود ؛ در این زمان تعادل زندگی از دستتان خارج می شود.برای خوشحال تر شدن کافی است بنشینی و به ساعتت نگاه نکنی تا زمانی که احساس کنی یک دقیقه گذشته است نه یک ثانیه بیشتر و نه کمتر.

با کمک " یک دقیقه بودن با خود" ، ابتدا می توانی از کاری که در حال انجامش هستی آگاه شوی و سپس می توانی با آگاهی یک راه بهتر را برگزینی. وقتی دقیقه ای می ایستی و ساکت و آرام نگاه می کنی ، اغلب راه بهتری می بینی و سپس همان طور که اغلب امکان پذیر است، آن را انجام می دهی.

همین یک دقیقه ساده و صریح نگاه کردن و اندیشیدن به رفتار و افکارمان ، ما را به چیزی بسیار قدرتمند راهنمایی می کند. ما را به درونمان می کشاند تا به خردمندی و فرزانگی خود گوش دهیم.

صرف کردن یک دقیقه چند بار در روز، برای ایستادن و نگاه کردن به آنچه انجام می دهیم بیشترشبیه به رانندگی در شهر و ایستادن در مقابل علایم ایست است. این علامتها به ما کمک می کنند تا به سلامت به مقصدی که در پیش داریم برسیم. آنچه برای خود انجام می دهید این احساس را به ما می دهد که مورد مراقبت و توجه قرار گرفته ایم. این همان چیزی است که ما را خوشحال می کند.

کار دیگری که می توانید برای خودتان انجام دهید خندیدن است. هرچه بیشتر بخندیدی ، سالم تر و شاداب تر می شوی. خندیدن به خود نه دیگران روش خوبی برای مراقبت کردن از خودمان است. با خندیدن به خود و انجام کارهای کوچک برای خودتان واقعا به شما کمک می کند که احساس خوبی داشته باشید.

با خود همان گونه رفتار کنیم که دوست داریم دیگران با ما رفتار کنند. زمانی که احساس یک قربانی را دارید آیا می دانید چه کسی شما را آزار داده؟ خودتان. چون شما می توانید بهترین دوست خود یا بدترین باشید و این بستگی به آن دارد که چه فکری را برمی گزینید و چه کاری را انتخاب می کنید.

نیاز، چیزی است که ما برای زندگی و سلامت خود به آن محتاجیم. یک خواست ، چیزی است که امید داریم ما را خوشحال سازد ولی اغلب این کار را نمی کند. وقتی آنچه را که می خواهید به دست آورید، احساس موفقیت می کنید ولی احساس سعادت ، مربوط به وقتی است که چیزی را به دست آورده و خواسته باشید. ما هرگز نمی توانیم به چیزی که به آن احتیاج نداریم به اندازه کافی دست پیدا کنیم. مانند پول خواستن است که به دست آوردن آن و دریافت این نکته که خوشحالی آور نیست با هم موجب نمی شود که از خواستن بیشتر به این امید که موجب سعادت خواهد شد، دست برداریم.


گاهی می توانیم فشار روانی زندگی خود را با نرفتن به طرف چیزی که به آن نیاز نداریم کاهش دهیم. فکر می کنی من و شما چه احساسی خواهیم داشت وقتی که در نهایت سختی و تلاش خسته کننده چیزی را به دست آوریم که متوجه می شویم از جمله نیازهای درجه یک ما نبوده است؟ قطعا احساس یاس می کنیم و افسرده خواهیم شد. آیا می دانید وقتی امور بر وفق مرادتان نیست چه می کنید؟

چیزهای بد را رها کنیم تا به چیزهای خوب برسیم. وقتی اوضاع خوب به نظر نمی رسد ، تو هم می توانی همین کار را بکنی و یا زندگی را ساده بگیری، آن قدر از چیزهای غیرضروری بزنی تا به هسته اصلی چیزی که خوشحالت می کند برسی. وقتی زندگی در طریق ساده قرار گرفت ، آن را در همان طریق حفظ کنی. هرچه زندگی ساده تر باشد ، بیشتر احساس آرامش می کنی.

اگر دو عاطفه واقعی در زندگی ما وجود دارد، یکی عاطفه مثبت (عشق) است و دیگری عاطفه منفی (ترس). وجود یکی ، یعنی عدم وجود دیگری. می توان گفت تمام عواطف دیگر از این دو مشتق می شوند. وقتی بر اساس عشق تصمیم می گیریم، بدون دخالت ترس احساس خوبی خواهیم داشت حتی قبل از آن که بدانیم نتیجه اش چیست.

هریک از ما می دانیم چه چیز برایمان خوب است. فقط باید از شتاب زدگی به اندازه کافی بکاهیم و از خود مراقبت کنیم. ما باید به طور منظم برای تغییر یافتن تلاش کنیم. یکی از راههای تغییر رفتار، صرف کردن مکرر یک دقیقه برای خود است. شما باید آن قدر به صرف یک دقیقه ادامه دهید که روزی کار برایتان سهل و طبیعی شود.

یک دقیقه برای خودتان شما را به سوی بهتر فکر کردن و بهتر از سابق عمل کردن می برد. ما هر روز باید از نو یاد بگیریم که چگونه از خود بهتر مراقبت کنیم. همه ما بیشتر به خودمان فکر می کنیم. این امری کاملا طبیعی است. وقتی بدون احساس گناه این کار را انجام دهیم خود به خود پیشرفتی حاصل می شود و به جایی می رسیم که به دیگران بیندیشیم. ولی اکثرا از این می ترسیم که مبادا گرفتار خودخواهی شده باشیم. در دوران جوانی افراد خوش نیت نگران ما می شوند. آنها می ترسند که اگر بیش از حد به خود فکر کنیم به فکر دیگران و علائقشان نباشیم. چون آنها می دانند این نوع خودخواهی در زندگی مایه زیان است. در چنین وضعیتی است که به جای اعتماد کردن به ما، به خاطر این که ابتدا به خود اهمیت داده ایم و سپس در ادامه راه برای دیگران اهمیت قایل شده ایم، از ما می خواهند این نظم طبیعی را معکوس کنیم، یعنی اول دیگران را در نظر بگیریم و بعد خودمان را، درست مانند آن که گاری را جلوی اسب ببندیم. ما معمولا در طریق خوشبختی بیشتر اوقات دیگران را بر خود مقدم می داریم و خود را در انتها قرار می دهیم. این کار ما را به جایی نمی رساند و باعث می شود درجا بزنیم. 

منبع : کتاب : " یک دقیقه برای خودم" ،تبیان


[ دوشنبه 92/1/26 ] [ 1:32 صبح ] [ مهران حداد ] [ نظرات () ]


 از زرتشت پرسیدند زندگی خود را بر چه بنا کردی؟

گفت : چهار اصل

1- دانستم رزق مرا دیگری نمیخورد پس آرام شدم

2- دانستم که خدا مرا میبیند پس حیا کردم

3- دانستم که کار مرا دیگری انجام نمی دهد پس تلاش کردم

4- دانستم که پایان کارم مرگ است پس مهیا شدم

 


[ دوشنبه 92/1/26 ] [ 1:23 صبح ] [ مهران حداد ] [ نظرات () ]

چگونه یک طرح تجاری تنظیم کنیم؟

 

اگر قصد دارید فعالیت جدیدی را در دنیای تجارت آغاز کنید، من از این تصمیم حمایت می کنم. اما آیا برنامه ای مشخص برای این کار در نظر گرفته اید؟ منظورم یک برنامه با حرف ب بزرگ و برجسته است. در غیر این صورت اقدام شما چیزی جز خیال پردازی بیهوده نخواهد بود. 

باور کنید مساله را بیش از حد بزرگ نمی کنم. برنامه و طرح تجاری شما بانک ها و سازمان های گوناگون را وادار می کند به شما وام پرداخت کنند. درواقع با تنظیم راه کارهای مناسب موفقیت شرکت خود را تضمین می کنید و مطابق برنامه ای مشخص گام برمی دارید. 


اگر با هزینه ای اندک شرکت خود را راه انداخته اید، به بسیاری ازاین رهنمودها نیازی ندارید.

اما در هر صورت باید برنامه ای طراحی کنید که خطوط کلی اهداف، هزینه های احتمالی، روش های بازاریابی و راه های گریز از مشکلات فرضی را در بر داشته باشد. این برنامه نقشه‌ عبور موفق یا انحراف از جاده در فعالیت شغلی است. 


در ادامه 9 روش سودمند برای تضمین موفقیت در این راه به شما پیش نهاد می کنم: 


1. تهیه خلاصه ای دقیق از اهداف مورد نظر شغلی. این خلاصه روند فعالیت شغلی شما را به اطلاع موسسات مالی و اعتباری می رساند و در واقع مهم ترین معرف شما به این مراکز است. اگر نتوانید اهمیت شغل خود را به مامور مربوطه بقبولانید کاری از پیش نمی برید. این برنامه هم چنین ابزار ارتباطی کارکنان و مشتریان احتمالی شما به عنوان پشتیبان فعالیت های شما است.


2. تاریخچه ی مختصر شرکت. تاریخچه فعالیت و نحوه پیدایش شرکت را به وضوح توضیح دهید.


3. اهداف شرکت.در چند پاراگراف کوچک اهداف بلند مدت و کوتاه مدت خود را بیان کنید: فکر می کنید درچه مدت به رشد نهایی مورد نظر خود برسید؟ مشتریان احتمالی شما چه ؟انی هستند؟ 


4. بیوگرافی تیم مدیریت. در این مرحله باید نام و سوابق گروه مدیریت و مسئولیت های این افراد را در دسترس و اطلاع عموم قرار دهید. 


5. خدمات یا تولیدات احتمالی مورد نظر شرکت. در این بخش باید به بررسی تفاوت های تولیدات شما با محصولات موجود در بازار بپردازید. 


6. پاسخ بازار با تولیدات یا خدمات شرکت. به خاطر داشته باشید که شما باید موسسات مالی، کارکنان و دیگران را قانع کنید که بازار تولیدات شما رشدی فراوان خواهد داشت. برای این کار باید تحقیق کنید. اگر شرکت کوچکی را اداره می کنید باید میزان استقبال مشتریان را در شعاع بی نهایت برآورد کنید. اگر شرکت شما خدمات روی خط ارایه می کند یا شیوه تجارت کهن را با این روش درآمیخته است، باید با تبلیغ مناسب، میزان تقاضا را افزایش دهید. یک گزارش تحقیقاتی از موسسه تحقیق فورستر هزاران دلار هزینه در بر دارد. با این حال شما می توانید اطلاعات ابتدایی و پایه ای را از موتورهای جستجو و دایرکتوری ها به دست آورید. 


7. برنامه ای مشخص برای بازاریابی. آیا شما چگونه حضور خود را در عرصه تجارت به اطلاع جهان تجارت می رسانید؟ آیا فقط به روش بازاریابی دهان به دهان اکتفا می کنید؟(من این روش را توصیه نمی کنم مگر آن‌که به اندازه کافی مشهور باشید) آیا در روزنامه، تلویزیون یا صفحات وب تبلیغ می کنید؟( یا در هر سه رسانه). آیا از ابزارهای بازاریابی الکترونیکی برای عضویت شرکت خود در موتورهای جستجو استفاده می کنید؟ هم چنین شما باید از همین ابتدا مشخص کنید که چه میزان بودجه برای این بخش در نظر گرفته شده است؟ 


8. پیش بینی 3 یا 5 ساله وضعیت مالی شرکت. این بخش در واقع برآورد مالی چند ساله و روش تحقق این پیش بینی ها است. هم چنین باید میزان وام مورد نیاز شرکت را در این قسمت ذکر کنید. صحت این برآورد موفقیت یا ش؟ت مالی شرکت را تعیین می کند. اگر در انتخاب الگوی مناسب مالی شرکت دچار تردید هستید می توانید از کارشناسان امور مالی کمک بگیرید. این کار ارزش هزینه کردن را دارد. 


9. تنظیم برنامه ای برای گریز از خطرات احتمالی. تمام شرکت های بزرگ و موفق روش هایی برای اجتناب از وضعیت خطر و نجات از آن در نظر می گیرند. در این بخش باید رشد درآمد، بازدهی، موفقیت و عدم موفقیت در بازار را در نظر بگیرید.

 


[ دوشنبه 92/1/26 ] [ 12:30 صبح ] [ مهران حداد ] [ نظرات () ]

رابطه  بحران اقتصادی در اروپا و  میزان خلاقیت و نوآوری

 

با وجود بحران اقتصادی در اروپا، میزان خلاقیت و نوآوری در این قاره همچنان رو به افزایش است.در سال 2012 تعداد اختراعات ثبت شده در مرکز ثبت اختراعات اروپا که از 38 کشور ارسال شده بود رشد قابل توجهی داشت .

مرکز ثبت اختراعات اروپا با 7000 کارمند یکی از بزرگترین مؤسسات اروپایی محسوب می شود و هدفش تقویت همکاری بین کشورهای اروپایی در زمینه ثبت اختراعات است.

خبررشد قابل توجه اختراعات توسط “بنویت باتیستلی“، رییس مرکز ثبت اختراعات اروپا در بروکسل اعلام شد و برای توسعه فن آوری اروپا بسیار دلگرم کننده بود.آقای باتیستلی می گوید: “ما خبرهای خوبی برای اقتصاد اروپا داریم. در سال 2012 این اداره دویست و پنجاه و هشت هزار تقاضای ثبت اختراع دریافت کرده است که 5/8 درصد بیشتر از آمار سال 2011 می باشد و این فرصتی است برای شرکتهای اروپایی، آمریکایی و آسیایی که به سرمایه گذاری های جدید وتولید محصولات جدید بپردازند. این بهترین فرصت برای خروج از بحران است”.

به گفته آقای باتیستلی در سال 2012کشور آلمان چهارده درصد مجموع اختراعات را به خود اختصاص داده است و در رتبه اول قرار دارد. پنج درصد اختراعات نیز به کشور فرانسه تعلق دارد و این کشور در جایگاه دوم قرار می گیرد. سوییس، انگلستان و هلند نیز رتبه سوم را دارند.
آقای باتیستلی در ادامه گفت :” ما فهرست ده شرکت برتر که در زمینه نوآوری بسیار فعال هستند را نیز اعلام کرده ایم. بر اساس این لیست، امسال برای اولین بار شرکت غیر اروپایی سامسونگ بالاترین میزان ثبت اختراعات را به خود اختصاص داده است. زیمنس در جایگاه دوم قرار دارد و کمپانی بوش نیز رتبه سوم را کسب کرده است. در میان ده شرکتی که بالاترین رتبه ها را به خود اختصاص داده اند، چهار شرکت اروپایی، چهار شرکت آسیایی، و دو شرکت نیز آمریکایی هستند”.

 

 

 


[ دوشنبه 92/1/26 ] [ 12:26 صبح ] [ مهران حداد ] [ نظرات () ]

روش فرار از افکار مزاحم

 

آنی تنزین پالمو بانوی انگلیسی که 12 سال در غاری در تبت زندگی کرده است می گوید: ما نمی دانیم فکر چیست؛ با این وجود دائما در حال فکر کردن هستیم.و این صحت دارد چرا که علی رغم دو برابر شدن اطلاعات ما درباره ی مغز هنوز خیلی چیز ها هست که نمی‌دانیم. با این وجود در سال های اخیر بشر اطلاعاتی در مورد اساس عصبی برخی حالات نظیر شادی، عشق و محبت کسب کرده است. این اطلاعات به ما کمک می کند ریشه های عصبی این حالات را تحریک کرده و به این ترتیب آن ها را تقویت کنیم. به عبارت بهتر با تمرین مناسب می توانیم حالات مثبت ذهنی را در خودمان بارور کنیم. البته برای دستیابی به این مهم لازم است سه حقیقت را راجع به مغز بدانیم.

واقعیت اول: با تغییر مغز، ذهن نیز تغییر می کند و بهتر یا بدتر می شود.

به عنوان مثال فعالیت بیشتر قسمت جلویی نیمه ی چپ مغز شما نسبت به نیمه ی راست سبب احساس خوب بودن در شما خواهد شد. دلیل این امر احتمالا این است که کورتکس جلویی سمت چپ مغز مسئول کنترل احساسات منفی است و با فعالیت بیشتر آن احساسات منفی بیشتر تحت کنترل در آمده و احساسات مثبت افزایش می یابد.

یا افرادی که از استرس مزمن رنج می برند هورومون کورتیزول ترشح می کنند که سبب تضعیف هیپوکامپوس مغز می شود. این قسمت از مغز مسئول حافظه ی فضایی و نیز حافظه ی محیط و پیرامون است. به همین دلیل افراد بالغ دارای سابقه ی استرس تا 25 درصد از این قسمت حیاتی مغز را از دست داده و در به خاطر سپاری خاطره های جدید دچار مشکل می‌شوند.

واقعیت دوم: با تغییر ذهن، مغز نیز تغییر می‌کند.

این تغییرات یا موقتی هستند و یا دائمی. در مورد تغییرات موقتی باید گفت که جریان مواد شیمیایی عصبی در مغز در شرایط مختلف متفاوت است. مثلا وقتی افراد آگاهانه سعی بر شکرگذار بودن می کنند مقادیر هورمونهایی نظیر دوپامین در آن ها افزایش می یابد. تحقیقات نشان می دهد که در چنین شرایطی ذهن هوشیار و روشن می شود که احتمالا مربوط به افزایش مقادیر حامل عصبی نوراپینفرین می باشد. یا به عنوان یک مثال دیگر: اگر عکس معشوق یک دانشجو که عمیقا عاشقش شده است را به وی نشان بدهیم، با تغییر ذهن هجوم عشق و احساس شادی عمیق سبب فعال شدن قسمت خاصی از مغز می شود که با قطع شدن نگاه فرد به عکس دوباره به خواب می رود.

ذهن همچنین می تواند تغییرات دائمی در مغز ایجاد کند. ذهن در واقع تعبیری است از جریانی از اطلاعاتی مادی در دستگاه عصبی. به این ترتیب با جاری شدن ذهن در جسم مغز نورون ها به شکل خاصی که بیانگر اطلاعاتی که حامل آن هستند باشد فعالیت می کنند و این شکل خاص فعالیت ساختار عصبی را تغییر می دهد. به این ترتیب قسمت های فعال مغز ارتباط جدیدی با یکدیگر ایجاد می کنند. سیناپس های موجود حساس تر و قوی تر شده و سیناپس های جدید ایجاد می شوند.

راننده های تاکسی در لندن برای اخذ مجوز تاکسی باید خیابان های در هم تنیده ی لندن را به خاطر بسپارند. از همین رو بعد از اخذ مجوز قسمت هیپوکامپوس مغز رانندگان که درگیر حافظه ی فضایی است به شکل قابل ملاحظه ای ضخیم تر می شود. همچنین مغز افرادی که تمرینات مدیتیشن انجام می دهند در قسمت های به خصوصی دارای ضخامت بیشتری می باشد. یکی از این قسمت ها اینسولاست که حالت بدن و احساسات عمیق را کنترل می کند و قسمت دیگر قشر جلویی مغز است که کنترل توجه را بر عهده دارد.

نتایج تحقیقات نشان می دهند که با بالا رفتن سن انسان به تدریج سلول های مغز خود را از دست می دهد و از دست دادن حدود 4 درصد از سلول های مغزی تا سن هشتاد سالگی طبیعی است. با این وجود نتایج تحقیقات روی افرادی که تمرینات مدیتیشن انجام داده و از مغز خود کار می کشند نشان داده است که این افراد سلول های مغز خود را از دست نمی دهند.

واقعیت سوم: شما می توانید با استفاده از ذهن مغز را وادار به تغییر ذهن و بهتر شدن آن کنید.چگونه مغز خود را برای شاد بودن فریب بدهیم؟کلید این کار استفاده ی کنترل شده از توجه است. توجه شبیه نورافکنی است که بر چیزهایی که در دایره ی آگاهی ما هستند می تابد. اما توجه مانند جاروبرقی بوده و هرچیزی را که در مغز باشد –خوب یا بد- درون خود می کشد. مثلا اگر توجه خود را معطوف به حالت های خشم یا پشیمانی کنیم زمینه های عصبی را برای این حالت ها گسترش می دهیم. و در مقابل اگر روی چیزهایی که به خاطرش شکرگذاریم و نعمت هایی که در زندگی ما هست تمرکز کنیم مراکز عصبی کاملا متفاوتی را تقویت خواهیم کرد.

مشکل اینجاست که اغلب مردم کنترل خوبی روی دایره ی توجه خود ندارند. قمست از این به خاطر مسائل مربوط به تکامل است. به علاوه امروزه ما در معرض بمباران محرک هایی قرار داریم که مغز هنوز برای در اختیار گرفتن آن ها تکامل نیافته است.

به این ترتیب به دست آوردن کنترل روی دایره ی توجه به نحوی از انحاء ضروری به نظر می رسد خواه از طریق تمرین آگاهی باشد یا با روش شکر گذار بودن و شمردن نعمت ها و نکات مثبت زندگی.

توجه به خوبی ها

تنها داشتن تجربه های مثبت برای ایجاد احساس خوب بودن ماندگار کافی نیست. البته چند ثانیه شکر گذار بودن بهتر از چند ثانیه خشم است ولی برای جذب این حالات در مغز لازم است مدت زمان بیشتری در این حالات باقی بمانیم. در ادامه سه قدم برای انجام این کار آمده است.

-1 اجازه دهید یک حقیقت خوب به یک تجربه ی خوب بدل شود.

معمولا ما در مسیر زندگی حرکت می کنیم و یک اتفاق خوب می افتد. شاید یک اتفاق کوچک. این یک موقعیت برای احساس خوب بودن است. قدر این موقعیت را برای احساس واقعا خوب بودن بدانید.

-2 این تجربه ی مثبت را واقعا ثبت کنید.

چیزی که هر معلم مدرسه ای می داند را عملی کنید. برای قابل فهم تر شدن یک موضوع تا حد امکان شدت آن را شدت دهید. در این مورد به خصوص تا جایی که می توانید سعی کنید با بدنتان آن را احساس کنید و تا حد امکان مدت آن را افزایش دهید.

-3در نهایت در حالی که در این تجربه فرو می‌روید، احساس کنید که این تجربه هم در شما غرق می شود.

بعضی از مردم با تصویر سازی این کار را می کنند مثلا نوری را که به سمتشان می آید تصور می کنند. شما می توانید جواهری را تصور کنید که به صندوقچه ی قلب شما افزوده می شود یا تنها بدانید که این تجربه در حال غرق شدن در شماست و به یکی از ثروت های شما تبدیل می شود و شما می‌توانید آن را با خود هر جا ببرید.

 


[ دوشنبه 92/1/26 ] [ 12:21 صبح ] [ مهران حداد ] [ نظرات () ]

علل موفقیت شرکت تویوتا

تویوتا نامی است که بیش از یک خودروساز معنا می دهد. تویوتا نمادی است از توسعه قوی یک شرکت، از کسب و کار خانوادگی به یک شرکت حقیقتا جهانی. شاید اگر همت و رؤیا و خطرپذیری کیشیروتویودا در راه‌اندازی خط تولید موتور گازوئیلی کوچک در گوشه ای از کارخانه ریسندگی پدر خود نبود امروز چنین تویوتای متفاوتی وجود نداشت .
تویوتا نمادی است از مدیریت موفق و مبتکر که بسیاری ایده ها و اندیشه های خلاق نظیر نظام آراستگی (5S)، بهبود مستمر (کایزن)، سیستم کانبان، سیستم تولید ناب و JIT را به دنیا عرضه کرده است. همین ریشه های اصیل و مقوی است که درخت تناور تویوتا را به گونه ای تقویت کرده است که هر رقیبی را در برابر خود کنار می زند و دور نیست که در آینده بسیار نزدیک با پشت سر گذاشتن دو رقیب نزدیک خود، در جایگاه برترین خودروساز جهان بنشیند و برتری بلامنازع خود در ژاپن را به سراسر دنیا تسری دهد. تولید حدود 8 میلیون خودرو در سال که نزدیک نیمی از آن در خارج از ژاپن تولید می شود، دستاورد اندکی نیست. اما رهبران تویوتا بیش از آنکه به اعداد بیندیشند، آن گونه که در فلسفه مدیریت خود تاکید کرده اند، به ارزشها می بالند و همانها را عامل پایداری موفقیت و سرآمدی شرکت خود می دانند.

ادامه مطلب...

[ دوشنبه 92/1/26 ] [ 12:7 صبح ] [ مهران حداد ] [ نظرات () ]

داستان موفقیت لیپتون: ثروتی به رنگ چای

داستان موفقیت لیپتون

شرکت توماس جی. لیپتون از نام مؤسس خود، یک ایرلندی مهاجر که در سال 1865 با کشتی به آمریکا رفت، بهره می برد. داستان لیپتون در واقع حکایت فردی است که از فقر کامل به ثروت هنگفت رسید .

لیپتون 15 ساله که از کشور خود فرار کرده بود، با 8دلار در جیبش و بدون هیچ دوستی به نیویورک رسید. در آن زمان جنگ های داخلی به اتمام رسیده بود و سربازان به خانه هایشان بازمی گشتند و خواهان کار بودند. لیپتون روزهای زیادی را در خیابان های نیویورک به جست جوی کار پرداخت تا اینکه پیشنهادی برای کار در مزارع تنباکو ویرجینیا که در جنگ به یغما رفته بود، دریافت کرد.

برای 43 سال بعد، لیپتون تمام سواحل شرقی و سواحل می سی سی پی را برای پیدا کردن هر کاری طی نمود. از میان آنها می توان به کار در مزرعه برنج کارولینای جنوبی، رانندگی در حوالی نیواورلانز، کتاب فروشی و حتی آتشنشان در چارلستون کارولینای جنوبی اشاره نمود. او به طور دوره ای به نیویورک نیز برای جست وجوی کار مراجعه می نمود ولی ناچار به بازگشت به جنوب، جایی که کارگر محدود بود، می شد. او سال های زیادی را برای پیدا کردن یک شغل ثابت و سودمند گذراند. روی صورتش بریدگی ناشی از چاقو در نبرد خیابانی با یک اسپانیولی به وجود آمد و زمانی که به دلیل نداشتن کرایه راه در میان مسافران مخفی شده بود، دستگیر شد. بزرگترین موقعیت او زمانی بود که سرکارگر مزرعه ای که در آن کار می کرد، وی را که دچار تصادف شده بود و پایش به شدت آسیب دیده بود، برای مراقبت بیشتر به خانه اش برد.

در نهایت او توانست در یکی از شعب نیویورک اند مش به عنوان منشی استخدام شود. لیپتون به مدت یک سال در آن شرکت کار کرد و سپس به اسکاتلند بازگشت تا در مغازه پدرش در گلاسگو مشغول به کار شود. اما به سرعت از نوع قدیمی کسب وکار در آنجا به ستوه آمد و در سال 1871 در سن 21 سالگی، مغازه کوچک خود را برای تجارت، راه اندازی نمود و چند سال بعد دومین مغازه اش را گشود. برای چندسال بعد لیپتون بدون احساس خستگی برای اینکه تجارتش را به یک امپراتوری کوچک تبدیل نماید به کار پرداخت و فن نمایش، توانایی محاسبات مالی و عزم راسخ او در انجام این امر به او کمک کرد و در طول مدت 10 سال لیپتون زنجیره ای از 20 خواربار فروشی را اداره می کرد. مغازه های لیپتون به دلیل خدمات و محل های مناسب به شهرت دست یافتند. 
در واقع لیپتون مرتبا از تدابیری استفاده می نمود که مشتریان را به مغازه های خود وفادار نماید. در سال 1881 لیپتون که با استفاده از فن نمایش خود، بزرگترین پنیر ساخته شده را وارد کشور نمود، به نمایش گذاشت و به فروش رساند. شیر مورد نیاز این پنیر از 8000 گاو تامین شده بود و 200 سازنده پنیر در ساخت آن مشارکت نموده بودند. لیپتون تصمیم گرفت که سکه های طلا درون پنیر قرار دهد و نیروی پلیس زیادی سراسر خیابانی که پنیر به فروش می رسید را پوشش داد.

در عرض دوساعت کل پنیر به فروش رسید و تصویر آن به عنوان نمادی در فروشگاه های لیپتون نصب شد.

در دهه 1880 تجارت غذای لیپتون به 200 مغازه گسترش یافت و لیپتون یک فرد مولتی میلیونر شد. سپس او نظارت روزانه خود بر شرکت را کاهش داد و به مسافرت پرداخت تا موارد جدید را برای اضافه کردن به مغازه هایش بیابد.

چای در انگلستان در دهه1880 مورد توجه قرار گرفته بود و هر ساله مقدار زیادی از چای ارزان تولید شده در هند وارد این کشور می شد. تقاضا برای چای به میزان 40 میلیون پوند در دهه 1870 رسید و سپس در اواسط دهه 1880 دوبرابر شد. فروشندگان چای اصرار زیادی داشتند که لیپتون چای آنها را در مغازه هایش به فروش برساند، اما لیپتون این کار را رد کرد و در نهایت تصمیم گرفت به خارج از کشور مسافرت نماید و تولیدکننده چای مخصوص به خود را بیابد. او در سال 1890 به هند رفت و از مزارع چای دیدن کرد و بخش جدیدی را به زندگی حرفه ای خود افزود.

چای به قیمت 50 سنت بابت هر پوند فروخته می شد که برای خانواده کارگران رقمی بالا بود. لیپتون متوجه شد که خودش می تواند چای را کشت و زرع نماید و به قیمت 30 سنت بفروشد. او روش جالبی را برای فروش به کار برد. از آنجا که تا آن زمان چای به صورت باز فروخته می شد و خریداران نسبت به تازگی و وزن چای خریداری شده مطمئن نبودند، او بسته های رنگی با وزن 1، 0/5، 0/25 پوندی را به بازار عرضه کرد و روی آن نوشت «به طور مستقیم از مزارع چای تا درون قوری ها».

با افزایش تقاضا، صنعت چای لیپتون به سرعت سود زیادی را کسب کرد. در دهه 1900 امپراتوری لیپتون نه تنها در اروپا بلکه در آمریکا هم گسترش یافت و لیپتون با موفقیت به آمریکا بازگشت و برای اولین بار سهام شرکت در سال 1897 معامله شد. در اواسط دهه 1920 لیپتون در سن 76 سالگی از مدیریت کناره گیری نمود و آن را به یک تیم کاری منتقل کرد.لیپتون با 1 میلیارد دلار فروش در سال، دهه 1980 را آغاز نمود و در اواخر دهه به بزرگترین شرکتی که غذاهای فریز شده می فروشد، تبدیل شد.

 

 


[ دوشنبه 92/1/26 ] [ 12:0 صبح ] [ مهران حداد ] [ نظرات () ]

بیو پلاستیک جایگزین پلاستیک می شود

در یک موسسه تحقیقاتی در جنوب ایتالیا، دانشمندان سعی می کنند پلاستیک جدیدی را بسازند که کاملا از مواد طبیعی ساخته شده باشد.این طرح مربوط به اتحادیه اروپاست و پژوهشگران آن امیدوارند که این بیو پلاستیک یا پلاستیک طبیعی جدید بتواند به زودی جایگزین مواد پلاستیکی رایج شود. در این پلاستیک طبیعی با ساختار جدیدی سر وکار داریم که از مواد تجدیدپذیر پدید آمده است .

دستور تهیه نسبتا ساده است: تکه هایی از پارچه های طبیعی، مقدار مناسب رزین و مقادیری افزودنی های طبیعی و آنزیم با هم در کوره، در دمای 60 درجه سانتیگراد پخته می شوند.

آندرئا فراری، مسئول هماهنگ کننده طرح می گوید: «این پلاستیک از پارچه کتانی و رزین طبیعی ساخته شده است. استحکام خوبی دارد و یک محصول کاملا طبیعی است.»

او در مورد نحوه ساخت این پلاستیک می گوید: فکر می کنیم که به زودی بتوانیم بتوانیم به جای مشتقات مواد فسیلی (یا شاید سوخت های فسیلی) فقط از مواد طبیعی استفاد کنیم، یعنی موادی که در تولید پنبه کتان یا کنف، محصول جانبی هستند. همچنین از رزین هایی که از نیشکر یا منابع دیگر قند گرفته می شود و در صنعت غذایی کاربرد ندارند، در ساخت آنها استفاده می شود.

پلاستیکهای ساخته شده از مواد طبیعی پیش از آنکه روانه بازار شوند، کاملا آزمایش می شوند و با پلاستیکهای ساخته شده از کربن و دیگر مواد ترکیبی رایج مقایسه می شوند.

آندرئا سالومی، مهندس مواد در این موسسه است و می گوید:« می دانیم که مواد طبیعی خواص مکانیکیِ ضعیفتری نسبت به مواد رایج دارد. مثلا انعطاف پذیر تر هستند و استقامت مکانیکی شان از مواد مرکب کربنی کمتر است. مسئله کارایی و کاربرد پلاستیکهای طبیعی از نظر پژوهشگران دور نمانده است. آنها هم اکنون، با نرم افزارهای سه بعدی مشغول تحقیق بر روی کاربرد این پلاستیکها هستند.

کامپوزیتی ساخته شده از مواد طبیعی در بدنه خودرو ها، ساختن پانلهای ساختمانی و یا حتی سازهای موسیقی کاربرد خواهند داشت.مزیت دیگر آن ها قیمت ارزان آنهاست و این برای تولید کنندگان این محصول بسیار مهم است. همانطور که گی سیموندز تولید کننده کامپوزیت بر آن تاکید می کند: «محققان همچنان تلاش می کنند تا کیفیت پلاستیکهای ساخته شده از ترکیبات طبیعی را بالا ببرند. در عرض یکسال شاهد تولید محصولاتی با کیفیت عالی با قیمیت مناسب خواهیم بود. پلاستیکهای جدید حدود 20 الی 25 درصد از پلاستیکهای رایج ارزان تر خواهد بود، یعنی قیمت هر کیلوی آن حدود 30 الی 40 سانتیم ( در واحد پولی یورو) خواهد بود.
پژوهشگران امیدوارند که پلاستیکهای جدید بتوانند تا کمتر از یا 4 سال آینده، بازار واقعی خود را پیدا کنند.

 


[ یکشنبه 92/1/25 ] [ 11:58 عصر ] [ مهران حداد ] [ نظرات () ]

چیرو هوندا در سال 1906 در روستایی کوچک، در ژاپن به دنیا آمد.
هوندا مطالعه خود را به مجله ای بنام دنیای چرخها محدود کرد. روزی هنگام ورق زدن آن مجله چشمش به یک آگهی استخدام افتاد. شرکت آرتی شوکاتی توکیو، به یک شاگرد تعمیر کار نیاز داشت. او از آن شرکت تقاضای کار کرد، که
موافقت شد.

ادامه مطلب...

[ شنبه 92/1/24 ] [ 9:24 عصر ] [ مهران حداد ] [ نظرات () ]

خیلی از پدر و مادرها از اینکه فرزندانشان علاقه‌ای به خوردن صبحانه ندارند، گله‌مند هستند و خیلی‌های دیگر نیز اصلاً وقت خوردن صبحانه و درست کردن چای و خرید نان تازه و این قبیل کارها را ندارند. شاید بهتر است بگویم حوصله این کارها را ندارند. اما اگر کمی تغییر در خوراک صبحانه به‌وجود آید و به قول معروف برای بچه‌ها میز صبحانه را جذاب‌تر کنیم، مسلماً خواهید دید اشتیاق کودکان به خوردن صبحانه بیشتر می‌شود.


پزشکان مهمترین وعده غذایی روز را صبحانه می‌دانند و حتی افراد چاق را به خوردن صبحان تشویق می‌کنند. اروپاییان که در صنعت غذاسازی از ما جلوتر هستند دایماً در حال معرفی خوراکی‌های جدید هستند و ما همچنان نان و پنیر و کره را برسر میز صبحانه می گذاریم. هر چند هیچ ایرادی در نان و پنیر و ... نیست ولی بهتر است برای خوراندن آن به بعضی از فرزندانتان سفره صبحانه را جذاب‌تر کنید. این مشکل نه قفط در بین ما که در بین غربی‌ها هم مشهود بوده است. به همین خاطر در دهه 1940 یک شرکت اروپایی، محصول جدیدی به نام «نوتلا» (Nuttella) به کسانی که علاقه‌ای به خوردن صبحانه به‌طور سنتی نداشتند، معرفی کرد. تا به امروز تقریباً سه نسل از اروپاییان با خوردن «نوتلا» بزرگ شده‌اند. «نوتلا» را «پیترو فررو» که یک کلوچه‌ساز و شیرینی‌پز بود در شرکت «فررو» تهیه کرد.
در آن زمان براثر جنگ جهانی دوم، کاکائو کمیاب بود و به همین دلیل «فررو» کاکائو را با فندق برشته شده، روغن کاکائو و روغن گیاهی مخلوط کرد تا یک خوراکی جدید به صرفه برای مالیدن روی نان به نام «پاستا جون دوجا» تهیه کند. در فوریه 1946، میلادی 660 پوند از این محصول فروخته شد. «فررو» برای اینکه بتواند جوابگوی این همه تقاضا باشد، با کشاورزان محلی صحبت کرد تا بیشتر به تولید فندق بپردازند. در سال 1946 «فررو» محصول «سوپر کرم جون دوجا» را تهیه کرد که ارزان‌تر بود.


این خوراکی آن قدر مورد استقبال قرار گرفت که سوپر مارکت‌های ایتالیا سرویس جدیدی را برای مشتریان خود به نام آغشتن راه انداختند.
کودکان ایتالیایی می‌توانستند با یک تکه نان به این سوپر مارکت‌ها بروند. و سراغ این سرویس را بگیرند و سپس خدمه سوپر مارکت با یک چاقو نان بچه‌ها را شکلاتی می‌کردند.
در سال 1964،‌این خوراکی به «نوتلا» تغییر نام داد و بازاریابی برای آن در خارج از ایتالیا آغاز شد. امروزه «نوتلا» پرطرفدارترین غذای خامه مانند در اروپا به شمار می‌رود.
در آلمان «نوتلا» پرطرفدارترین غذای صبحانه است. در ایتالیا و فرانسه نیز «نوتلا» پس از بازگشت از مدرسه در بین دانش‌آموزان محبوب است. «میچل فررو» متولد 1927 و یکی از میلیاردرهای جهان اکنون مالک شرکت فررو، است.
«میچل فررو» ایتالیایی در سال 2002 شکلات سازی Ferrero SPA، یکی از بزرگترین شکلات‌سازی‌های اروپا را با فروش 4 میلیارددلار در اختیار خود گرفته است. از مارک‌های معروف این شرکت Ferrero Rocher، Nuttella و همچنین Kinder Eggs یا همان تخم‌مرغ شانسی را می‌توان نام برد. تخم‌مرغ شانسی‌های «فررو» در سال 1974 روانه بازار شد. تخم‌مرغ شانسی‌ها شکلاتی هستند و داخل آنها اسباب‌بازی مخصوص کودکان قرار دارد که معمولاً جنبه کلکسیونی برای بچه‌ها دارد و همین باعث می‌شود که مدام به خرید آنها علاقه پیدا کنند. هر چند طعم خوشمزه آنها را نیز نباید فراموش کرد. البته اسباب‌بازی‌های داخل تخم‌مرغ شانسی‌ها به خاطر داشتن قطعات ریز برای کودکان زیر سه سال اصلاً مناسب نیست. اسباب‌بازی موجود در «Kinder Eggs» ساخت یک شرکت کوچک در تورین ایتالیا به نام «Produzioni Editoriali Aprile» است که موسس آن دو برادر هستند. در آمریکا فروش «Kinder Eggs» در صورتی که داخل آن اسباب‌بازی باشد از سوی دولت آمریکا به خاطر مسایل ایمنی ممنوع شده است. درعوض در این تخم‌مرغ‌های شکلاتی، شکلات قرار دارد. خیلی از بزرگسالان اروپایی نیز به جمع‌آوری اسباب‌بازی داخل تخم‌مرغ‌ها علاقه دارند و حتی بازاری نیز برای آن تهیه شده است. مخصوصاً در آلمان چنین بازاری طرفداران زیادی دارد.
«نوتلا» 15 درصد چربی، 9 درصد آهن و 4 درصد کلسیم دارد.

 


[ شنبه 92/1/24 ] [ 9:23 عصر ] [ مهران حداد ] [ نظرات () ]
.: Weblog مهران حداد :.

درباره وبلاگ

سلام به دوستانی که به وبلاگم اومدن،براتون ارزوی شادی و آرامش همیشگی دارم.خدایا انگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که کسی به وجد نیاید از نبودنم.
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 68
بازدید دیروز: 96
کل بازدیدها: 527312